پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:, :: 10:28 ::  نويسنده : رضااشرفی آق گنبد


 
علمی فرهنگی ورزشی

 

کاهش سن ابتلا به ایدزاز 30 به 18 سال


 
کاهش سن ابتلا به ایدزاز 30 به 18 سال

معاون دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تاکستان در همایش مبارزه با ایدز گفت: طبق آمارهای رسمی کشور سن ابتلا به بیماری ایدز از ۳۰ سال به ۱۸ سال رسیده است.

فارس: همایش مبارزه با بیماری ایدز امروز در سالن اجتماعات دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرستان تاکستان برگزار شد. رضا شعبان نژاد در این همایش درخصوص اهداف برپایی چنین مراسم هایی در سطح دانشگاه و لزوم آشنایی با خطرات بیماری مهلک ایدز اظهار داشت: بررسی مشکلات و معضلات اجتماعی و ارائه راه کارهای کارشناسی شده در راستای برطرف کردن آن یکی از مهم ترین وظایف مراکز علمی و دانشگاهی است که لازم است، در این راستا تلاش بیشتری صورت بگیرد. وی ادامه داد: از مهم ترین و اصلی ترین معضلاتی که امروز جامعه و به ویژه قشر جوان را مورد تهدید جدی قرار داده، بیماری خطرناک ایدز است که این بیماری به لحاظ حساسیت و اثر خطرناک خود مورد توجه دانشمندان قرار داشته که البته برنامه های متعددی در سراسر جهان در راستای مقابله با آن در حال انجام است. معاون دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تاکستان عنوان کرد: متأسفانه، طبق آمارهای رسمی کشور سن ابتلا به این بیماری از ۳۰ به ۱۸ سال رسیده است که این شاخص هشداردهنده، نشان دهنده حاد شدن این مسئله و معضل در کل کشور است. شعبان نژاد افزود: استفاده از سرنگ های آلوده توسط معتادان و عدم رعایت نکات بهداشتی در مسائل جنسی از عوامل مهم ابتلا به این بیماری عفونی است، بنابراین باید جوانان و نوجوانان را با راه های ابتلا به این بیماری خطرناک آشنا کرد تا از بروز مشکلات و به ویژه از فروپاشی کانون خانواده جلوگیری به عمل آید. وی با اشاره به اینکه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تاکستان برنامه های متعدد و قابل توجهی را در راستای آگاهی بخشی به جوانان و به ویژه دانشجویان پیرامون ایدز و سایر معضلات اجتماعی با حضور کارشناسان با تجربه و متخصص تدارک دیده است، تصریح کرد: این برنامه ها با هدف آگاه سازی دانشجویان از خطرات پیش رو در مورد این بیماری اجرا می شود. تعدادی از کارشناسان شبکه بهداشت و درمان شهرستان تاکستان در حاشیه این مراسم با تشریح راه های ابتلا به بیماری ایدز، راه کارهای مبارزه و گرفتار نشدن به دام این بیماری عفونی و مهلک را بررسی کرده و به سوال های تعدادی از دانشجویان پیرامون بیماری ایدز پاسخ دادند.



دو شنبه 27 آذر 1391برچسب:, :: 15:51 ::  نويسنده : رضااشرفی آق گنبد

 مقدمه

  فرهنگ تعيين كننده چگونگي تفكر و احساس اعضاي جامعه است. فرهنگ راهنماي اعمال انسانها و معرف جهان بيني‌هاي آنها در زندگي است. فرهنگ عمومي به معناي فرهنگ غالب و گسترده‌اي است كه در ميان عموم جامعه رواج و رسوخ دارد و حوزه‌اي از عقايد،‌ارزشها، جلوه‌هاي احساسي و هنجارهاست كه اجبار اجتماعي غير رسمي از آن حمايت مي‌كند و فراتر از گروهها و اقشار خاص در كليت جامعه مورد قبول است. بر اين اساس فرهنگ عمومي از سه حوزه اصلي ارزشها، عقايد، باورها و هنجارها تشكيل يافته است. در كشور ايران به دليل اهميت خاصي كه به اين موضوع داده مي‌شود روز 14آبان به نام روز فرهنگ عمومي نام گذاري شده است و اين امز ضرورت توجه و بررسي به اين مفهوم را بيان مي‌كند. در مقاله حاضر ضمن تعريف فرهنگ و فرهنگ عمومي، ضرورت توجه به آن در كشور ايران و فرهنگ عمومي جامعه اسلامي از منظر جامعه شناختي مورد بررسي قرار مي‌گيرد.

  ابعاد و دامنه مفهومي كه به عنوان «فرهنگ» مي شناسيم، آنقدر عميق و وسيع است كه مشكل مي‌توان آن را در قالب تعريفي مشخص و محدود گنجانيد. با مراجعه به بحثهاي جامعه شناسان و صدها توصيف و تعريف از «فرهنگ» بطور كلي مي‌توان دريافت كه از ارزشها و اعتقادات و باورها گرفته، تا منش و خصائل و هنجارها و ادبيات و هنر و معماري، آئين‌ها و افسانه و اسطوره همگي ذيل مجموعه فرهنگ مي‌گنجد. مفهوم فرهنگ در علوم اجتماعي يكي از كم تعريف پذيرترين مفاهيم است كه گاه برخي آن را پديده‌اي انساني دانسته‌اند كه همه پديده‌هاي انساني را در برگرفته و در مقابل طبيعت قرارش داده‌اند و گاه نيز صرفاً شامل بقايايي به حساب آورده‌اند كه شامل همه چيزهايي مي‌شود كه نمي‌توان آنها را در مفاهيم سياست، اقتصاد و دين جاي داد. برخي از مؤلفان امروزي نيز برآنند تا فرهنگ را يك بعد هميشه حاضر از زندگي اجتماعي افراد بدانند.    فرهنگ در واقع در چهار راه انديشه و احساس قرار گرفته و آن را بايد در حوزه اجتماعي، معادلي دانست براي نظام رواني احساسي كه به غرايزها ساختار مي‌دهد. بازنمايي و جهان بيني را براي ما ممكن مي‌كند و ميان امر واقعي و امر خيالي از ميان نمادها، اسطوره‌ها، هنجارها، آرمان‌ها و ايدئولوژيها رابطه ايجاد مي‌كند. به بيان ساده، فرهنگ، يك پديده اجتماعي است كه از سويي در تلاش انسانها براي پاسخگويي به نيازهاي گوناگونشان پديد مي‌آيد و از سوي ديگر راهنماي فكر و عمل انسانها براي رفع نيازهايشان است. مثلاً در يك جامعه نياز به غذا باعث ايجاد روش خاصي براي كشت و كار مي‌شود كه در اثر گذشت زمان، ‌خوگرفتن به اين روش و تكرار روش توسط اعضاي جامعه بخشي از فرهنگشان مي‌شود.[1]

 

فرهنگ عمومي

  «فرهنگ عمومي عبارت است از محموعه منسجم و نظام يافته‌اي از اهداف، ارزشها، عقايد، باورها، رسوم و هنجارهاي مردم متعلق به يك جامعه بزرگ، قوم يا ملت»[2] بنابراين فرهنگ عمومي، شامل تمامي فعاليتهاي مبتني بر انديشه و عادت است كه در جهت برآوردن نيازهاي بشري بسته به انواع جوامع از نظر تاريخي، سياسي، اقتصادي، مذهبي، رفتارهاي عمومی مردم را شكل مي‌دهد. همه انسانهايي كه از گذشته‌هاي دور تا كنون در اقصي نقاط دنيا زندگي كرده‌اند؛ فرهنگ داشته‌اند. پس فرهنگ يك پديده عام است و هيچ گروه يا فردي در جامعه انساني نمي‌توان يافت كه فرهنگ نداشته باشد؛ اما از آنجايي كه اقوام و جوامع مختلف به نحوه يكساني در برآوردن نيازهاي خود و برخوردشان براي رفع نيازها يكسان نبوده است، طبيعتاً فرهنگ خاص خود را ساخته و پرداخته‌اند و از اين رو است كه در جوامع مختلف، تنوع فرهنگي به چشم مي‌خورد. ليكن در يك جامعه بزرگ، قوم ياملت، بسياري از ارزشها، باورها، هنجارها، معيارها و الگوهاي رفتاري هستند كه گذشته از تكثر فرهنگي قوميتهاي مختلف جامعه، جنبه عام داشته، همگان آن را پذيرفته‌اند و در يك كل اجتماعي از آن پيروي مي‌كنند. همين جنبه‌هاي عام در يك جامعه بزرگ يا ملت را به عنوان «فرهنگ عمومي» آن جامعه مي‌توان مورد مطالعه و بررسي قرار داد. شخصيت اجتماعي مردم يك جامعه در فرهنگ عمومي آن خلاصه مي‌شود و اهداف و كيفيت و مسير حركت به سوي تعالي با زوال و عقب افتادگي آن تحت تأثير فرهنگ عمومي است. لذا اهميت شناخت و بررسي فرهنگ عمومي براي ارتقاء و تحول آن در مسير رشد و توسعه، آشكار مي‌شود. بسياري از پژوهشگران براي واكاوي فرهنگ عمومي و اصلاح و برنامه ريزي آن ابتدا به بررسي دقيق آن از طريق كاركردهاي سطوح و لايه‌هاي مختلف فرهنگ مي‌پردازند. زيرا فرهنگ از سطوح مختلفي مشتق شده است. برخي از اين مشتقات در يك نظام فرهنگي، پايه‌ها و ريشه‌هاي فرهنگ عمومي را مي‌سازند. اين بخش را لايه زيرين مجموعه مي‌نامند كه ديگر سطوح و لايه‌ها بر آن قرار دارند. مي‌توان گفت كه جهان بيني‌ها و شناخت شناسي در اين سطح قرار دارد كه ريشۀ بسياري از باورها، اعتقادات و ارزشها را به عنوان لايه بعدي فرهنگ تشكيل مي دهند. سطح بعد، آئين‌ها، هنر و ادبيات است كه لايه بعدي را تشكيل مي‌دهند و بر پايه باورها، اعتقادات و ارزشهاي يك جامعه استوارند. لايه بعدي كه بيروني‌ترين و آشكارترين سطح است، هنجارها و الگوهاي رفتاري و معيارهاي اجتماعي در يك جامعه مورد مشاهده و بررسي است. يكي از جامعه شناسان به نام اولسون، فرهنگ را داراي چهار مؤلفه، هنجار، باور، ارزش و تكنولوژي مي‌داند. در هنجار به دنبال اين هستيم كه چه چيز در فرهنگ مردم وجود دارد و در ارزش به دنبال اين هستيم كه چه بايد باشد. در حقيقت نگرش آرماني به آنچه كه در فرهنگ عمومي انتظار داريم، ارزش است و در تكنولوژي، به چگونگي انجام امور توجه داريم.[3]

 

فرهنگ عمومي در كشور ايران

  كشور ايران كه يك كشور اسلامي است و از دير باز داراي تمدن غني ايراني و ارزشهاي اصيل مي‌باشد، اهميت خاصي به مقوله فرهنگ و تعامل افراد با يكديگر نه تنها به عنوان اعضاي يك جامعه، بلكه به عنوان يك فرهنگ ويژه و شناخته شده جامعه اسلامي، مي‌دهد. فرهنگ عمومي در كشور ايران مبتني بر اصول و معارف اسلامي است. در دين مقدس اسلام غير از اينكه افراد به يك سلسله مباني فردي از نظر مسائل اخلاقي و فرهنگي معتقد هستند، يك سلسله قوانين و برنامه‌هايي وجود دارد كه بر اساس روابط اجتماعي افراد را به يكديگر پايبند مي‌سازد. اما برنامنه ريزيهايي كه اسلام براي هر فرد دارد، جدا از برنامه‌هايي نيست كه براي فرهنگ عمومي يك جامعه پيش بيني كرده است؛ به عنوان مثال وقتي اعتقاد به يك سلسله مباني فردي اخلاقي و فرهنگي مثل پاكي، درستي و حق گويي و بسياري ديگر اصول اوليه براي هر فرد در نظر گرفته مي‌شود، اين امر مي‌تواند ريشه و پايه برقراري روابط و مناسبات اجتماعي درستي را بنا نهد. بديهي است كه در چنين ديني، فرهنگ عمومي نيز بر پايه همزيستي، مودت، محبت، همكاري، همياري و كمك و دستگيري از يكديگر است. مهرورزي و عدالت اجتماعي و ظلم ستيزي از محوري ترين اصول اسلام در فرهنگ عمومي جامعه است. در غرب وقتي فرهنگ عمومي تعريف مي‌شود، رفتارهاي عرفي مبنا قرار مي‌گيرد. اما در جامعه اسلامي ايران همانطور كه در بخش قبل سطوح مختلف فرهنگ را تشريح كرديم، الگوهاي رفتاري جامعه اسلامي منبعث از لايه‌هاي زيرين است كه همانا انديشه‌هاي ديني بر آن حاكمند. در جامعه ايران وقتي از دين صحبت مي‌شود، كليه سطوح يعني باورها، ارزشها، هنجارها، رفتار، عرف و شئون اجتماعي كه عناصر فرهنگ عمومي هستند، بر اساس تعاليم اسلامي شكل گرفته‌اند. بنابراين اصلي‌ترين مسأله فرهنگ عمومي در ايران، كمال جويي است. و انديشه‌هاي ديني كه وجه ارزشي دارند، بر رفتارها و مناسبات اجتماعي حاكم هستند.[4] فرهنگ درعين حال که ثابت بوده، تغيير پذير نيز هست. بنابراين مي‌توان برخي از بنيانهاي فرهنگ عمومي را كه مطابق دين مبين اسلام نيستند، طراحي كرد و تغيير داد. به منظور اصلاح و توسعه تكاملي فرهنگ عمومي كشور بايد سطوح و زيربنا‌هاي فرهنگي و اصول بنياني رفتارهاي فرهنگي را شناخت و زير بناها و ارزشهاي نامطلوب غیراسلامي را حذف كرد. به منظور ايجاد تغييرات مطلوب در فرهنگ عمومي جامعه ایران توجه به ابعاد سه گانه ارزشها، حوزه قوانین و ضوابط و حوزه اجرای قوانین در سطح جامعه ضروری است. در ايران اسلامي به دليل حاكميت ارزشهاي اسلام، رعايت عدالت اجتماعي و توجه به معنويات در پيشرفت و توسعه مادي جامعه و ترويج روحيه جمع گرايي و اعتقاد به اينكه دستيابي به حد اكثر منافع شخصي از طريق حداكثر شدن منافع جمعي امكان پذير است، از اولويت‌هاي اصلاح فرهنگ عمومي است. ارائه الگو به جامعه در انديشه و رفتار مردم، گام مؤثر ديگري در حاكميت معيارهاي اسلامي در فرهنگ عمومي است. در حوزه قوانين، بايد قوانين و مقرراتي در سطوح خرد و كلان وضع شوند كه با اصول اسلامي و فطرت انسانها هماهنگ باشد. از سوي ديگر پرورش ذهنيت جامعه و ارائه اطلاعات مناسب به مردم مي‌تواند صفات اسلامي را در فرهنگ عمومي كشور احيا نمايد. اعتقاد و عمل نمودن گروههاي مرجع و پايه در جامعه به مصاديق فرهنگ اسلامي مي‌تواند از جمله مهمترين ابزارهاي شيوع فرهنگ صحيح اسلامي و الگوهاي رفتار اسلامي در فرهنگ عمومي جامعه باشد. در بخش قوانين تبادل فرهنگي با جوامع ديگر و دريافت جنبه‌هاي مثبت فرهنگ ديگران به تقويت و غناي فرهنگ عمومي كمك شاياني مي‌كند. تقويت فرهنگ عمومي در حوزه قوانين و ضوابط منحصر به امور اخلاقي و معنوي نيست و در ابعاد سخت افزاري هم با اهميت است؛ به عنوان مثال معماري و همينطور ابزار حمل و نقل و يا محيط‌هاي عمومي كه افراد با آن هر روز سر و كار دارند، بايد بر اساس اصول اسلامي طراحي گردند. در حوزه اجراي قوانين نيز بايد همه افراد از اصول سياستهاي فرهنگي نظام و امور شرعي و ملي به عنوان ملاك‌هاي اساسي، توجه و عنايت كافي داشته باشند. در پايان اساسي‌ترين نكته آن است كه براي اجراي قوانين اسلامي در فرهنگ عمومي كشور و بازسازي و اصلاح فرهنگ عمومي، دولت بايد بيش از آنكه خود را متولی فرهنگ مردم و هدايت فرهنگي آنان بداند، خود را متولی تهيه امكانات و زير ساختها، به ويژه ساختها و ابزار لازم براي توليد و ابداع و اجراي اصول و ارزشهاي اسلامي در فرهنگ عمومي و اشاعه آن در ميان مردم بداند.[5]

 


[1] . افروغ، كاد، فرهنگ شناسي وحقوق فرهنگي، تهران، فرهنگ و دانش، چاپ اول پائيز 1379، ص 7 تا ص 21.

[2] .فردرو، محسن و ديگران؛ جامعه و فرهنگ (مجموعه مقالات) تهران، آرون، چاپ اول 1380 ص 124 تا ص 170.

[3] . مرعشي، سيد جعفر و ديگران پيرامون فرهنگ عمومي كشور، تهران، سازمان مديريت صنعتي، چاپ اول، 1376، ص 59 تا ص 62 و ص 71 تا ص 73.

[4] . عبداللهي، محمد با قانون گرايي و فرهنگ عمومي [ويژه گرد همايي قانون گرايي و فرهنگ عمومي] تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چاپ اول، 1378، ص 39 تا ص 48 و ص 93 تا 100.

 

[5] . عضدانلو،‌حميد، آشنايي با مفاهيم اساسي جامعه شناسي، تهران، نشر ني، چاپ دوم 1386، ص 446 و ص 447.



  مکان و زمان حادثه یازده سپتامبر در قرآن وجود دارد ؟


همه دوستان حتما با چنين نوشته هايي در شبكه اينترنت روبرو شده اند:


 
مکان و زمان حادثه یازده سپتامبر در قرآن و اشاره دقیق به حادثه در متن آیه :
 
یک آیه در سوره توبه هست که در این آیه یک کلمه هست به این شکل :جرف هار

 

این کلمه در آیه صد و نهم 109 از سوره توبه ،  ( یعنی نهمین سوره قرآن ) هست .

با اطلاعاتی که من گرفتم محله ای که برج های متلاشی شده یازده سپتامبر در اونها هست نامش هست ( گارف هار ) . همه میدونیم که بسیاری از کلمات که در لاتین دارای حرف گاف هستند در عربی این حرف گاف به حرف جیم تبدیل میشه .

                        گارف هار <<<<>>>> جرف هار
این ( گارف هار ) نام محله برجهایی هست که هواپیماها به اونها برخورد کردند . و کلمه ( جرف هار ) درآیه صد و نهم 109 از سوره توبه ( نهمین سوره قرآن ) هست .
                          و اما نکات دیگه :

 

آیه مورد نظر آیه صد و نهم 109 سوره توبه هست و برج متلاشی شده توسطهواپیما، دقیقا صد و نه 109 طبقه داشته .

 

حادثه درروز یازدهم سپتامبر اتفاق افتاده و سوره توبه ، در جزء یازدهم قرآن هست .

 

ضمنا ماه سپتامبر ، نهمین ماه در ماههای میلادی هست و سوره توبه نهمین سوره قرآن هست .

 

و مورد آخر اینکه کلمه ( جرف هار ) ، دو هزار و یکمین 2001 کلمه سوره توبه هست و حادثه یازده سپتامبر در سال دو هزار و یک 2001 میلادی اتفاق افتاد .

 

آیا میشه گفت تمام اینها اتفاقی ایجاد شده ؟

حالا همین آیه 109 از سوره توبه رو من براتون معنیش رو مینویسم بخونید و ببینید در متن آیه دقیقا صحبت از ساختمانی که ویران شده و اشاره ای هم میشه به شهری که این ساختمان در اونجاست و در کنار سیل ( اشاره به اقیانوس ) .
 
آیه و ترجمه صد و نه سوره توبه :

((افمن اسس بنینه علی تقوی من الله و رضون خیر ام من اسس بنینه علی شفا جرف هار فانهار به فی نار جهنم والله لا یهدی القوم الظلمین .))

 

((آیا کسی که مسجدی به نیت تقوی و خداپرستی تاسیس کرده و رضای حق را طالب است مانند کسی است که بنایی سازد ( به غرض کفر و نفاق و تفرقه کلمه در اسلام ) بر پایه سستی در کنار سیل که زود به ویرانی کشیده و عاقبت آن بنا از پایه به آتش دوزخ افتد ؟ ( این حال بنای نفاق و ظلم و ستم است ) و خدا هرگز ستمکاران را به هیچ راه سعادتی هدایت نخواهد فرمود .))

+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

مطلب بالا سندیت ندارد. و نمی توان در مورد آن قطعی صحبت کرد .گارف هار پیدا نشد.

با اين حادثه و ساير واقعياتي که در جامعه آمريکا مشاهده مي نماييم [ر.ک: عصر امام خميني، احمد رضا حاجتي، بوستان کتاب قم - آمريکا پيشتاز انحطاط، روژه گارودي] و همه حاکي از زوال اين تمدن منحوس است، بله مي توان بر اساس آيات متعدد افول و انحطاط حتمي آمريکا را پيش بيني نمود که حادثه 11 سپتامبر تنها مصداق کوچکي از آن است.



دو شنبه 13 آذر 1391برچسب:, :: 11:55 ::  نويسنده : رضااشرفی آق گنبد

 

اصل‏1

حكومت‏ ايران‏ جمهوري‏ اسلامي‏ است‏ كه‏ ملت‏ ايران‏، بر اساس‏ اعتقاد ديرينه‌اش‏ به‏ حكومت‏ حق‏ و عدل‏ قرآن‏، در پي‏ انقلاب‏ اسلامي‏ پيروزمند خود به‏ رهبري‏ مرجع عاليقدر تقليد آيت‏ الله‏ العظمي‏ امام‏ خميني‏، در همه‏ پرسي‏ دهم‏ و يازدهم‏ فروردين‏ ماه‏ يكهزار و سيصد و پنجاه‏ و هشت‏ هجري‏ شمسي‏ برابر با اول‏ و دوم‏ جمادي‏ الاولي‏ سال‏ يكهزار و سيصد و نود و نه‏ هجري‏ قمري‏ با اكثريت‏ 2% / 98 كليه‏ كساني‏ كه‏ حق‏ راي‏ داشتند، به‏ آن‏ راي‏ مثبت‏ داد.

اصل‏2

جمهور اسلامي‏، نظامي‏ است‏ بر پايه‏ ايمان‏ به‏: 1 - خداي‏ يكتا ( لااله‏ الاالله‏ ) و اختصاص‏ حاكميت‏ و تشريع به‏ او و لزوم‏ تسليم‏ در برابر امر او. 2 - وحي‏ الهي‏ و نقش‏ بنيادي‏ آن‏ در بيان‏ قوانين‏. 3 - معاد و نقش‏ سازنده‏ آن‏ در سير تكاملي‏ انسان‏ به‏ سوي‏ خدا. 4 - عدل‏ خدا در خلقت‏ و تشريع. 5 - امات‏ و رهبري‏ مستمر و نقش‏ اساسي‏ آن‏ در تداوم‏ انقلاب‏ اسلام‏. 6 - كرامت‏ و ارزش‏ والاي‏ انسان‏ و آزادي‏ توام‏ با مسيوليت‏ او در برابر خدا، كه‏ از راه‏ : الف‏ - اجتهاد مستمر فقهاي‏ جامع الشرايط بر اساس‏ كتاب‏ و سنت‏ معصومين‏ سلام‏ الله‏ عليهم‏ اجمعين‏، ب‏ - استفاده‏ از علوم‏ و فنون‏ و تجارب‏ پيشرفته‏ بشري‏ و تلاش‏ در پيشبرد آنها، ج‏ - نفي‏ هر گونه‏ ستمگري‏ و ستم‏ كشي‏ و سلطه‏ گري‏ و سلطه‏ پذيري‏، قسط و عدل‏ و استقلال‏ سياسي‏ و اقتصادي‏ و اجتماعي‏ و فرهنگي‏ و همبستگي‏ ملي‏ را تامين‏  مي‏كند.

 اصل 3

دولت‏ جمهور اسلامي‏ ايران‏ موظف‏ است‏ براي‏ نيل‏ به‏ اهداف‏ مذكور در اصل‏ دوم‏، همه‏ امكانات‏ خود را براي‏ امور زير به‏ كار برد: 1 - ايجاد محيط مساعد براي‏ رشد فضايل‏ اخلاقي‏ بر اساس‏ ميان‏ و تقوي‏ و مبارزه‏ با كليه‏ مظاهر فساد و تباهي‏. 2 - بالا بردن‏ سطح‏ آگاهي‏ هاي‏ عمومي‏ در همه‏ زمينه‏ هاي‏ با استفاده‏ صحيح‏ از مطبوعات‏ و رسانه‏ هاي‏ گروهي‏ و وسايل‏ ديگر. 3 - آموزش‏ و پرورش‏ و تربيت‏ بدني‏ رايگان‏ براي‏ همه‏ در تمام‏ سطوح‏، و تسهيل‏ و تعميم‏ آموزش‏ عالي‏. 4 - تقويت‏ روح‏ بررسي‏ و تتبع و ابتكار در تمام‏ زمينه‏ هاي‏ علمي‏، فني‏، فرهنگي‏ و اسلامي‏ از طريق‏ تاسيس‏ مراكز تحقيق‏ و تشويق‏ محققان‏. 5 - طرد كامل‏ استعمار و جلوگيري‏ از نفوذ اجانب‏. 6 - محو هر گونه‏ استبداد و خودكامگي‏ و انحصارطلبي‏. 7 - تامين‏ آزاديهاي‏ سياسي‏ و اجتماعي‏ در حدود قانون‏. 8 - مشاركت‏ عامه‏ مردم‏ در تعيين‏ سرنوشت‏ سياسي‏، اقتصادي‏، اجتماعي‏ و فرهنگي‏ خويش‏. 9 - رفع تبعيضات‏ ناروا و ايجاد امكانات‏ عادلانه‏ براي‏ همه‏، در تمام‏ زمينه‏ هاي‏ مادي‏ و معنوي‏. 10 - ايجاد نظام‏ اداري‏ صحيح‏ و حذف‏ تشكيلات‏ غير ضرور. 11 - تقويت‏ كامل‏ بنيه‏ دفاع‏ ملي‏ از طريق‏ آموزش‏ نظامي‏ عمومي‏ براي‏ حفظ استقلال‏ و تماميت‏ ارضي‏ و نظام‏ اسلامي‏ كشور. 12 - پي‏ ريزي‏ اقتصادي‏ صحيح‏ و عادلانه‏ بر طبق‏ ضوابط اسلامي‏ جهت‏ ايجاد رفاه‏ و رفع فقر و برطرف‏ ساختن‏ هر نوع‏ محروميت‏ در زمينه‏ هاي‏ تغذيه‏ و مسكن‏ و كار و بهداشت‏ و تعميم‏ بيمه‏. 13 - تامين‏ خودكفايي‏ در علوم‏ و فنون‏ صنعت‏ و كشاورزي‏ و امور نظامي‏ و مانند اينها. 14 - تامين‏ حقوق‏ همه‏ جانبه‏ افراد از زن‏ و مرد و ايجاد امنيت‏ قضايي‏ عادلانه‏ براي‏ همه‏ و تساوي‏ عموم‏ در برابر قانون‏. 15 - توسعه‏ و تحكيم‏ برادري‏ اسلامي‏ و تعاون‏ عمومي‏ بين‏ همه‏ مردم‏. 16 - تنظيم‏ سياست‏ خارجي‏ كشور بر اساس‏ معيارهاي‏ اسلام‏، تعهد برادرانه‏ نسبت‏ به‏ همه‏ مسلمان‏ و حمايت‏ بي‏ دريغ از مستضعفان‏ جهان‏.

اصل 4

كليه‏ قوانين‏ و مقررات‏ مدني‏، جزايي‏، مالي‏، اقتصادي‏، اداري‏، فرهنگي‏، نظامي‏، سياسي‏ و غير اينها بايد بر اساس‏ موازين‏ اسلامي‏ باشد. اين‏ اصل‏ بر اطلاق‏ يا عموم‏ همه‏ اصول‏ قانون‏ اساسي‏ و قوانين‏ و مقررات‏ ديگر حاكم‏ است‏ و تشخيص‏ اين‏ امر بر عهده‏ فقها شوراي‏ نگهبان‏ است‏.

اصل 5

در زمان‏ غيب‏ حضرت‏ ولي‏ عصر "عجل‏ الله‏ تعالي‏ فرجه‏" در جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ و ولايت‏ امر و امامت‏ امت‏ بر عهده‏ فقيه‏ عادل‏ و با تقوي‏، آگاه‏ به‏ زمان‏، شجاع‏، مدير و مدبر است‏ كه‏ طبق‏ اصل يكصد و هفتم‏ عهده‏ دار آن‏  مي‏گردد. 
ويرايش پيشين:‏ در زمان‏ غيبت‏ حضرت‏ ولي‏ عصر، عجل‏ الله‏ تعالي‏ فرجه‏، در جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ ولايت‏ امر و امامت‏ امت‏ بر عهده‏ فقيه‏ عادل‏ و با تقوي‏، آگاه‏ به‏ زمان‏، شجاع‏، مدير و مدبر است‏، كه‏ اكثريت‏ مردم‏ او را به‏ رهبري‏ شناخته‏ و پذيرفته‏ باشند و در صورتي‏ كه‏ هيچ‏ فقيهي‏ داراي‏ چنين‏ اكثريتي‏ نباشد رهبر يا شوراي‏ رهبري‏ مركب‏ از فقهاي‏ واجد شرايط بالا طبق‏ اصل‏ يكصد و هفتم‏ عهده‏ دار آن‏  مي‏گردد.

اصل 6

در جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ امور كشور بايد به‏ اتكا آرا عمومي‏ اداره‏ شود، از راه‏ انتخابات‏، انتخاب‏ رييس‏ جمهور، نمايندگان‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏، اعضاي‏ شوراها و نظاير اينها، يا از راه‏ همه‏ پرسي‏ در مواردي‏ كه‏ در اصول‏ ديگر اين‏ قانون‏ معين‏  مي‏گردد.

اصل 7

طبق‏ دستور قرآن‏ كريم‏: "و امرهم‏ شوري‏ بينهم‏" و "شاورهم‏ في‏ الامر" شوراها، مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏، شوراي‏ استان‏، شهرستان‏، شهر، محل‏، بخش‏، روستا و نظاير اينها از اركان‏ تصميم‏ گيري‏ و اداره‏ امور كشورند. موارد، طرز تشكيل‏ و حدود اختيارات‏ و وظايف‏ شوراها را اين‏ قانون‏ و قوانين‏ ناشي‏ از آن‏ معين‏  مي‏كند.

اصل 8

در جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ دعوت‏ به‏ خير، امر به‏ معروف‏ و نهي‏ از منكر وظيفه‏ اي‏ است‏ همگاني‏ و متقابل‏ بر عهده‏ مردم‏ نسبت‏ به‏ يكديگر، دولت‏ نسبت‏ به‏ مردم‏ و مردم‏ نسبت‏ به‏ دولت‏. شرايط و حدود و كيفيت‏ آن‏ را قانون‏ معين‏  مي‏كند. "والمئمنون‏ و المئمنات‏ بعضهم‏ اوليا بعض‏ يامرون‏ بالمعروف‏ و ينهون‏ عن‏ المنكر".

اصل 9

در جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ آزادي‏ و استقلال‏ و وحدت‏ و تماميت‏ اراضي‏ كشور از يكديگر تفكيك‏ ناپذيرند و حفظ آنها وظيفه‏ دولت‏ و آحاد ملت‏ است‏. هيچ‏ فرد يا گروه‏ يا مقامي‏ حق‏ ندارد به‏ نام‏ استفاده‏ از آزادي‏، به‏ استقلال‏ سياسي‏، فرهنگي‏، اقتصادي‏، نظامي‏ و تماميت‏ ارضي‏ ايران‏ كمترين‏ خدشه‏ اي‏ وارد كند و هيچ‏ مقامي‏ حق‏ ندارد به‏ نام‏ حفظ استقلال‏ و تماميت‏ ارضي‏ كشور آزاديهاي‏ مشروع‏ را، هر چند با وضع قوانين‏ و مقررات‏، سلب‏ كند.

اصل 10

از آنجا كه‏ خانواده‏ واحد بنيادي‏ جامعه‏ اسلامي‏ است‏، همه‏ قوانين‏ و مقررات‏ و برنامه‏ ريزيهاي‏ مربوط بايد در جهت‏ آسان‏ كردن‏ تشكيل‏ خانواده‏، پاسداري‏ از قداست‏ آن‏ و استواري‏ روابط خانوادگي‏ بر پايه‏ حقوق‏ و اخلاق‏ اسلامي‏ باشد.

اصل 11

به‏ حكم‏ آيه‏ كريمه‏ "ان‏ هذه‏ امتكم‏ امه‏ واحده‏ و انا ربكم‏ فاعبدون‏" همه‏ مسلمانان‏ يك‏ امت‏ اند و دولت‏ جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ موظف‏ است‏ سياست‏ كلي‏ خود را بر پايه‏ اچتلاف‏ و اتحاد ملل‏ اسلامي‏ قرار دهد و كوشش‏ دير به‏ عمل‏ آورد تا وحدت‏ سياسي‏، اقتصادي‏ و فرهنگي‏ جهان‏ اسلام‏ را تحقق‏ بخشد.

اصل 12

دين‏ رسمي‏ ايران‏، اسلام‏ و مذهب‏ جعفري‏ اثني‏ عشري‏ است‏ و اين‏ اصل‏ الي‏ الابد غير قابل‏ تغيير است‏ و مذاهب‏ ديگر اسلامي‏ اعم‏ از حنفي‏، شافعي‏، مالكي‏، حنبلي‏ و زيدي‏ داراي‏ احترام‏ كامل‏  مي‏باشند و پيروان‏ اين‏ مذاهب‏ در انجام‏ مراسم‏ مذهبي‏، طبق‏ فقه‏ خودشان‏ آزادند و در تعليم‏ و تربيت‏ ديني‏ و احوال‏ شخصيه‏ ( ازدواج‏، طلاق‏، ارث‏ و وصيت‏ ) و دعاوي‏ مربوط به‏ آن‏ در دادگاه‏ ها رسميت‏ دارند و در هر منطقه‏ اي‏ كه‏ پيروان‏ هر يك‏ از اين‏ مذاهب‏ اكثريت‏ داشته‏ باشند، مقررات‏ محلي‏ در حدود اختيارات‏ شوراها بر طبق‏ آن‏ مذهب‏ خواهد بود، با حفظ حقوق‏ پيروان‏ ساير مذاهب‏.

اصل 13

ايرانيان‏ زرتشتي‏، كليمي‏ و مسيحي‏ تنها اقليتهاي‏ ديني‏ شناخته‏  مي‏شوند كه‏ در حدود قانون‏ در انجام‏ مراسم‏ ديني‏ خود آزادند و در احوال‏ شخصيه‏ و تعليمات‏ ديني‏ بر طبق‏ آيين‏ خود عمل‏ ميكنند.

اصل 14

به‏ حكم‏ آيه‏ شريفه‏ "لاينهاكم‏ الله‏ عن‏ الدين‏ لم‏ يقاتلوكم‏ في‏ الدين‏ و لم‏ يخرجوكم‏ من‏ دياركم‏ ان‏ تبروهم‏ و تقسطوا اليهم‏ ان‏ الله‏ يحب‏ المقسطين‏" دولت‏ جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ و مسلمانان‏ موظفند نسبت‏ به‏ افراد غير مسلمان‏ با اخلاق‏ حسنه‏ و قسط و عدل‏ اسلامي‏ عمل‏ نمايند و حقوق‏ انساني‏ آنان‏ را رعايت‏ كنند. اين‏ اصل‏ در حق‏ كساني‏ اعتبار دارد كه‏ بر ضد اسلام‏ و جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ توطيه‏ و اقدام‏ نكنند.

اصل 15

زبان‏ و خط رسمي‏ و مشترك‏ مردم‏ ايران‏ فارس‏ است‏. اسناد و مكاتبات‏ و متون‏ رسمي‏ و كتب‏ درسي‏ بايد با اين‏ زبان‏ و خط باشد ولي‏ استفاده‏ از زبانهاي‏ محلي‏ و قومي‏ در مطبوعات‏ و رسانه‏ هاي‏ گروهي‏ و تدريس‏ ادبيات‏ آنها در مدارس‏، در كنار زبان‏ فارسي‏ آزاد است‏.

اصل 16

از آنجا كه‏ زبان‏ قرآن‏ و علوم‏ و معارف‏ اسلامي‏ عربي‏ است‏ و ادبيات‏ فارسي‏ كاملا با آن‏ آميخته‏ است‏ اين‏ زبان‏ بايد پس‏ از دوره‏ ابتدايي‏ تا پايان‏ دوره‏ متوسطه‏ در همه‏ كلاسها و در همه‏ رشته‏ ها تدريس‏ شود.

اصل 17

مبدا تاريخ‏ رسمي‏ كشور هجرت‏ پيامبر اسلام‏ ( صلي‏ الله‏ عليه‏ و آله‏ و سلم‏ ) است‏ و تاريخ‏ هجري‏ شمسي‏ و هجري‏ قمري‏ هر دو معتبر است‏، اما مبناي‏ كار ادارات‏ دولتي‏ هجري‏ شمسي‏ است‏. تعطيل‏ رسمي‏ هفتگي‏ روز جمعه‏ است‏.

اصل 18

پرچم‏ رسمي‏ ايران‏ به‏ رنگهاي‏ سبز و سفيد و سرخ‏ با علامت‏ مخصوص‏ جمهوري‏ اسلامي‏ و شعار "الله‏ اكبر" است‏.

اصل 19

مردم‏ ايران‏ از هر قوم‏ و قبيله‏ كه‏ باشند از حقوق‏ مساوي‏ برخوردارند و رنگ‏، نژاد، زبان‏ و مانند اينها سبب‏ امتياز نخواهد بود.

اصل 20

همه‏ افراد ملت‏ اعم‏ از زن‏ و مرد يكسان‏ در حمايت‏ قانون‏ قرار دارند و از همه‏ حقوق‏ انساني‏، سياسي‏، اقتصادي‏، اجتماعي‏ و فرهنگي‏ با رعايت‏ و موازين‏ اسلام‏ برخوردارند.

اصل 21

دولت‏ موظف‏ است‏ حقوق‏ زن‏ را در تمام‏ جهات‏ با رعايت‏ موازين‏ اسلامي‏ تضمين‏ نمايد و امور زير را انجام‏ دهد: 1 - ايجاد زمينه‏ هاي‏ مساعد براي‏ رشد شخصيت‏ زن‏ و احيا حقوق‏ مادي‏ و معنوي‏ او. 2 - حمايت‏ مادران‏، بالخصوص‏ در دوران‏ بارداري‏ و حضانت‏ فرزند، و حمايت‏ از كودكان‏ بي‏ سرپرست‏. 3 - ايجاد دادگاه‏ صالح‏ براي‏ حفظ كيان‏ و بقاي‏ خانواده‏. 4 - ايجاد بيمه‏ خاص‏ بيوگان‏ و زنان‏ سالخورده‏ و بي‏ سرپرست‏. 5 - اعطاي‏ قيمومت‏ فرزندان‏ به‏ مادران‏ شايسته‏ در جهت‏ غبطه‏ آنها در صورت‏ نبودن‏ ولي‏ شرعي‏.

اصل 22

حيثيت‏، جان‏، مال‏، حقوق‏، مسكن‏ و شغل‏ اشخاص‏ از تعرض‏ مصون‏ است‏ مگر در مواردي‏ كه‏ قانون‏ تجويز كند.

اصل 23

تفتيش‏ عقايد ممنوع‏ است‏ و هيچكس‏ را نميتوان‏ به‏ صرف‏ داشتن‏ عقيده‏ اي‏ مورد تعرض‏ و مئاخذه‏ قرار دارد.

اصل 24

نشريات‏ و مطبوعات‏ در بيان‏ مطالب‏ آزادند مگر آن‏ كه‏ مخل‏ به‏ مباني‏ اسلام‏ يا حقوق‏ عمومي‏ باشد تفصيل‏ آن‏ را قانون‏ معين‏  مي‏كند.

اصل 25

بازرسي‏ و نرساندن‏ نامه‏ ها، ضبط و فاش‏ كردن‏ مكالمات‏ تلفني‏، افشاي‏ مخابرات‏ تلگرافي‏ و تلكس‏، سانسور، عدم‏ مخابره‏ و نرساندن‏ آنها، استراق‏ سمع و هر گونه‏ تجسس‏ ممنوع‏ است‏ مگر به‏ حكم‏ قانون‏.

اصل 26

احزاب‏، جمعيت‏ ها، انجمن‏ هاي‏ سياسي‏ و صنفي‏ و انجمنهاي‏ اسلامي‏ يا اقليتهاي‏ ديني‏ شناخته‏ شده‏ آزادند، مشروط به‏ اين‏ كه‏ اصول‏ استقلال‏، آزادي‏، وحدت‏ ملي‏، موازين‏ اسلامي‏ و اساس‏ جمهور اسلامي‏ را نقض‏ نكنند. هيچكس‏ را نمي‏ توان‏ از شركت‏ در آنها منع كرد يا به‏ شركت‏ در يكي‏ از آنها مجبور ساخت‏.

اصل 27

تشكيل‏ اجتماعات‏ و راه‏ پيمايي‏ ها، بدون‏ حمل‏ سلاح‏، به‏ شرط آن‏ كه‏ مخل‏ به‏ مباني‏ اسلام‏ نباشد آزاد است‏.

اصل 28

هر كس‏ حق‏ دارد شغلي‏ را كه‏ بدان‏ مايل‏ است‏ و مخالف‏ اسلام‏ و مصالح‏ عمومي‏ و حقوق‏ ديگران‏ نيست‏ برگزيند. دولت‏ موظف‏ است‏ با رعايت‏ نياز جامعه‏ به‏ مشاغل‏ گوناگون‏، براي‏ همه‏ افراد امكان‏ اشتغال‏ به‏ كار و شرايط مساوي‏ را براي‏ احراز مشاغل‏ ايجاد نمايد.

اصل 29

برخورداري‏ از تامين‏ اجتماعي‏ از نظر بازنشستگي‏، بيكاري‏، پيري‏، ازكارافتادگي‏، بي‏ سرپرستي‏، در راه‏ ماندگي‏، حوادث‏ و سوانح‏، نياز به‏ خدمات‏ بهداشتي‏ درماني‏ و مراقبتهاي‏ پزشكي‏ به‏ صورت‏ بيمه‏ و غيره‏، حقي‏ است‏ همگاني‏. دولت‏ موظف‏ است‏ طبق‏ قوانين‏ از محل‏ درآمدهاي‏ عمومي‏ و درآمدهاي‏ حاصل‏ از مشاركت‏ مردم‏، خدمات‏ و حمايتهاي‏ مالي‏ فوق‏ را براي‏ يك‏ يك‏ افراد كشور تامين‏ كند.

اصل 30

دولت‏ موظف‏ است‏ وسايل‏ آموزش‏ و پرورش‏ رايگان‏ را براي‏ همه‏ ملت‏ تا پايان‏ دوره‏ متوسطه‏ فراهم‏ سازد و وسايل‏ تحصيلات‏ عالي‏ را تا سر حد خودكفايي‏ كشور به‏ طور رايگان‏ گسترش‏  مي‏دهد.

اصل 31

داشتن‏ مسكن‏ متناسب‏ با نياز، حق‏ هر فرد و خانواده‏ ايراني‏ است‏. دولت‏ موظف‏ است‏ با رعايت‏ اولويت‏ براي‏ آنها كه‏ نيازمندترند به‏ خصوص‏ روستانشينان‏ و كارگران‏ زمينه‏ اجراي‏ اين‏ اصل‏ را فراهم‏ كند.

اصل 32

هيچكس‏ را نمي‏ توان‏ دستگير كرد مگر به‏ حكم‏ و ترتيبي‏ كه‏ قانون‏ معين‏  مي‏كند در صورت‏ بازداشت‏، موضوع‏ اتهام‏ بايد با ذكر دلايل‏ بلافاصله‏ كتبا به‏ متهم‏ ابلاغ‏ و تفهيم‏ شود و حداكثر ظرف‏ مدت‏ بيست‏ و چهار ساعت‏ پرونده‏ مقدماتي‏ به‏ مراجع صالحه‏ قضايي‏ ارسال‏ و مقدمات‏ محاكمه‏، در اسرع‏ وقت‏ فراهم‏ گردد. متخلف‏ از اين‏ اصل‏ طبق‏ قانون‏ مجازات‏  مي‏شود.

اصل 33

هيچكس‏ را نمي‏ توان‏ از محل‏ اقامت‏ خود تبعيد كرد يا از اقامت‏ در محل‏ مورد علاقه‌اش‏ ممنوع‏ يا به‏ اقامت‏ در محلي‏ مجبور ساخت‏، مگر در مواردي‏ كه‏ قانون‏ مقرر  مي‏دارد.

اصل 34

دادخواهي‏ حق‏ مسلم‏ هر فرد است‏ و هر كس‏  مي‏تواند به‏ منظور دادخواهي‏ به‏ دادگاه‏ هاي‏ صالح‏ رجوع‏ نمايد. همه‏ افراد ملت‏ حق‏ دارند اين‏ گونه‏ دادگاه‏ ها را در دسترس‏ داشته‏ باشند و هيچكس‏ را نمي‏ تواند از دادگاهي‏ كه‏ به‏ موجب‏ قانون‏ حق‏ مراجعه‏ به‏ آن‏ را دارد منع كرد.

اصل 35

در همه‏ دادگاه‏ ها طرفين‏ دعوي‏ حق‏ دارند براي‏ خود وكيل‏ انتخاب‏ نمايندو اگر تواناي‏ انتخاب‏ وكيل‏ را نداشته‏ باشند بايد براي‏ آنها امكانات‏ تعيين‏ وكيل‏ فراهم‏ گردد.

اصل 36

حكم‏ به‏ مجازات‏ و اجرا آن‏ بايد تنها از طريق‏ دادگاه‏ صالح‏ و به‏ موجب‏ قانون‏ باشد.

اصل 37

اصل‏، برايت‏ است‏ و هيچكس‏ از نظر قانون‏ مجرم‏ شناخته‏ نمي‏ شود، مگر اين‏ كه‏ جرم‏ او در دادگاه‏ صالح‏ ثابت‏ گردد.

اصل 38

هر گونه‏ شكنجه‏ براي‏ گرفتن‏ اقرار و يا كسب‏ اطلاع‏ ممنوع‏ است‏. اجبار شخص‏ به‏ شهادت‏، اقرار يا سوگند، مجاز نيست‏ و چنين‏ شهادت‏ و اقرار و سوگندي‏ فاقد ارزش‏ و اعتبار است‏. متخلف‏ از اين‏ اصل‏ طبق‏ قانون‏ مجازات‏  مي‏شود.

اصل 39

هتك‏ حرمت‏ و حيثيت‏ كسي‏ كه‏ به‏ حكم‏ قانون‏ دستگير، بازداشت‏، زنداني‏ يا تبعيد شده‏، به‏ هر صورت‏ كه‏ باشد ممنوع‏ و موجب‏ مجازات‏ است‏.

اصل 40

هيچكس‏ نمي‏ تواند اعمال‏ حق‏ خويش‏ را وسيله‏ اضرار به‏ غير يا تجاوز به‏ منافع عمومي‏ قرار دهد.

اصل 41

تابعيت‏ كشور ايران‏ حق‏ مسلم‏ هر فرد ايراني‏ و دولت‏ نمي‏ تواند از هيچ‏ ايراني‏ سلب‏ تابعيت‏ كند، مگر به‏ درخواست‏ خود او يا در صورتي‏ كه‏ به‏ تابعيت‏ كشور ديگري‏ درآيد.

اصل 42

اتباع‏ خارجه‏  مي‏توانند در حدود قوانين‏ به‏ تابعيت‏ ايران‏ در آيند و سلب‏ تابعيت‏ اينگونه‏ اشخاص‏ در صورتي‏ ممكن‏ است‏ كه‏ دولت‏ ديگري‏ تابعيت‏ آنها را بپذيرد يا خود آنها درخواست‏ كنند.

اصل 43

براي‏ تامين‏ استقلال‏ اقتصادي‏ جامعه‏ و ريشه‏ كن‏ كردن‏ فقر و محروميت‏ و برآوردن‏ نيازهاي‏ انسان‏ در جريان‏ رشد، با حفظ آزادي‏ او، اقتصاد جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ بر اساس‏ ضوابط زير استوار  مي‏ شود: 1 - تامين‏ نيازهاي‏ اساسي‏: مسكن‏، خوراك‏، پوشاك‏، بهداشت‏، درمان‏، آموزش‏ و پرورش‏ و امكانات‏ لازم‏ براي‏ تشكيل‏ خانواده‏ براي‏ همه‏. 2 - تامين‏ شرايط و امكانات‏ كار براي‏ همه‏ به‏ منظور رسيدن‏ به‏ اشتغال‏ كامل‏ و قرار دادن‏ وسايل‏ كار در اختيار همه‏ كساني‏ كه‏ قادر به‏ كارند ولي‏ وسايل‏ كار ندارند، در شكل‏ تعاوني‏، از راه‏ وام‏ بدون‏ بهره‏ يا هر راه‏ مشروع‏ ديگر كه‏ نه‏ به‏ تمركز و تداول‏ ثروت‏ در دست‏ افراد و گروه‏ هاي‏ خاص‏ منتهي‏ شود و نه‏ دولت‏ را به‏ صورت‏ يك‏ كارفرماي‏ بزرگ‏ مطلق‏ درآورد. اين‏ اقدام‏ بايد با رعايت‏ ضرورت‏ هاي‏ حاكم‏ بر برنامه‏ ريزي‏ عمومي‏ اقتصاد كشور در هر يك‏ از مراحل‏ رشد صورت‏ گيرد. 3 - تنظيم‏ برنامه‏ اقتصادي‏ كشور به‏ صورتي‏ كه‏ شكل‏ و محتوا و ساعت‏ كار چنان‏ باشد كه‏ هر فرد علاوه‏ بر تلاش‏ شغلي‏ ، فرصت‏ و توان‏ كافي‏ براي‏ خودسازي‏ معنوي‏، سياسي‏ و اجتماعي‏ و شركت‏ فعال‏ در رهبري‏ كشور و افزايش‏ مهارت‏ و ابتكار داشته‏ باشد. 4 - رعايت‏ آزادي‏ انتخاب‏ شغل‏، و عدم‏ اجبار افراد به‏ كاري‏ معين‏ و جلوگيري‏ از بهره‏ كشي‏ از كار ديگري‏. 5 - منع اضرار به‏ غير و انحصار و احتكار و ربا و ديگر معاملات‏ باطل‏ و حرام‏. 6 - منع اسراف‏ و تبذير در همه‏ شيون‏ مربوط به‏ اقتصاد، اعم‏ از مصرف‏، سرمايه‏ گذاري‏، توليد، توزيع و خدمات‏. 7 - استفاده‏ از علوم‏ و فنون‏ و تربيت‏ افراد ماهر به‏ نسبت‏ احتياج‏ براي‏ توسعه‏ و پيشرفت‏ اقتصاد كشور. 8 - جلوگيري‏ از سلطه‏ اقتصادي‏ بيگانه‏ بر اقتصاد كشور. 9 - تاكيد بر افزايش‏ توليدات‏ كشاورزي‏، دامي‏ و صنعتي‏ كه‏ نيازهاي‏ عمومي‏ را تامين‏ كند و كشور را به‏ مرحله‏ خودكفايي‏ برساند و از وابستگي‏ برهاند.

اصل 44

نظام‏ اقتصادي‏ جمهور اسلامي‏ ايران‏ بر پايه‏ سه‏ بخش‏ دولتي‏، تعاوني‏ و خصوصي‏ با برنامه‏ ريزي‏ منظم‏ و صحيح‏ استوار است‏. بخش‏ دولتي‏ شامل‏ كليه‏ صنايع بزرگ‏، صنايع مادر، بازرگاني‏ خارجي‏، معادن‏ بزرگ‏، بانكداري‏، بيمه‏، تامين‏ نيرو، سدها و شبكه‏ هاي‏ بزرگ‏ آبرساني‏، راديو و تلويزيون‏، پست‏ و تلگراف‏ و تلفن‏، هواپيمايي‏، كشتيراني‏، راه‏ و راه‏ آهن‏ و مانند اينها است‏ كه‏ به‏ صورت‏ مالكيت‏ عمومي‏ و در اختيار دولت‏ است‏. بخش‏ خصوصي‏ شامل‏ آن‏ قسمت‏ از كشاورزي‏، دامداري‏، صنعت‏، تجارت‏ و خدمات‏  مي‏شود كه‏ مكمل‏ فعاليتهاي‏ اقتصادي‏ دولتي‏ و تعاوني‏ است‏. مالكيت‏ در اين‏ سه‏ بخش‏ تا جايي‏ كه‏ با اصول‏ ديگر اين‏ فصل‏ مطابق‏ باشد و از محدوده‏ قوانين‏ اسلام‏ خارج‏ نشود و موجب‏ رشد و توسعه‏ اقتصادي‏ كشور گردد و مايه‏ زيان‏ جامعه‏ نشود مورد حمايت‏ قانون‏ جمهوري‏ اسلامي‏ است‏. تفصيل‏ ضوابط و قلمرو و شرايط هر سه‏ بخش‏ را قانون‏ معين‏  مي‏كند.

اصل 45

انفال‏ و ثروتهاي‏ عمومي‏ از قبيل‏ زمينهاي‏ موات‏ يا رها شده‏، معادن‏، درياها، درياچه‏، رودخانه‏ ها و ساير آبهاي‏ عمومي‏، كوه‏ ها، دره‏ ها ، جنگلها، نيزارها، بيشه‏ هاي‏ طبيعي‏، مراتعي‏ كه‏ حريم‏ نيست‏، ارث‏ بدون‏ وارث‏، و اموال‏ مجهول‏ المالك‏ و اموال‏ عمومي‏ كه‏ از غاصبين‏ مسترد  مي‏شود. در اختيار حكومت‏ اسلامي‏ است‏ تا بر طبق‏ مصالح‏ عامه‏ نسبت‏ به‏ آنها عمل‏ نمايد. تفصيل‏ و ترتيب‏ استفاده‏ از هر يك‏ را قانون‏ معين‏  مي‏كند.

اصل 46

هر كس‏ مالك‏ حاصل‏ كسب‏ و كار مشروع‏ خويش‏ است‏ و هيچكس‏ نمي‏ تواند به‏ عنوان‏ مالكيت‏ نسبت‏ به‏ كسب‏ و كار خود امكان‏ كسب‏ و كار را از ديگري‏ سلب‏ كند.

اصل 47

مالكيت‏ شخصي‏ كه‏ از راه‏ مشروع‏ باشد محترم‏ است‏. ضوابط آن‏ را قانون‏ معين‏  مي‏كند.

اصل 48

در بهره‏ برداري‏ از منابع طبيعي‏ و استفاده‏ از درآمدهاي‏ ملي‏ در سطح‏ استانها و توزيع فعاليتهاي‏ اقتصادي‏ ميان‏ استانها و مناطق‏ مختلف‏ كشور، بايد تبعيض‏ در كار نباشد، به‏ طوري‏ كه‏ هر منطقه‏ فراخور نيازها و استعداد رشد خود، سرمايه‏ و امكانات‏ لازم‏ در دسترس‏ داشته‏ باشد.

اصل 49

دولت‏ موظف‏ است‏ ثروتهاي‏ ناشي‏ از ربا، غصب‏، رشوه‏، اختلاس‏، سرقت‏، قمار، سو استفاده‏ از موقوفات‏، سو استفاده‏ از مقاطعه‏ كاريها و معاملات‏ دولتي‏، فروش‏ زمينهاي‏ موات‏ و مباحات‏ اصلي‏، داير كردن‏ اماكن‏ فساد و ساير موارد غير مشروع‏ را گرفته‏ و به‏ صاحب‏ حق‏ رد كند و در صورت‏ معلوم‏ نبودن‏ او به‏ بيت‏ المال‏ بدهد. اين‏ حكم‏ بايد با رسيدگي‏ و تحقيق‏ و ثبوت‏ شرعي‏ به‏ وسيله‏ دولت‏ اجرا شود.

اصل 50

در جمهوري‏ اسلامي‏، حفاظت‏ محيط زيست‏ كه‏ نسل‏ امروز و نسلهاي‏ بعد بايد در آن‏ حيات‏ اجتماعي‏ رو به‏ رشدي‏ داشته‏ باشند، وظيفه‏ عمومي‏ تلقي‏  مي‏گردد. از اين‏ رو فعاليتهاي‏ اقتصادي‏ و غير آن‏ كه‏ با آلودگي‏ محيط زيست‏ يا تخريب‏ غير قابل‏ جبران‏ آن‏ ملازمه‏ پيدا كند، ممنوع‏ است‏.

اصل 51

هيچ‏ نوع‏ ماليات‏ وضع نمي‏ شود مگر به‏ موجب‏ قانون‏. موارد معافيت‏ و بخشودگي‏ و تخفيف‏ مالياتي‏ به‏ موجب‏ قانون‏ مشخص‏  مي‏شود.

اصل 52

بودجه‏ سالانه‏ كل‏ كشور به‏ ترتيبي‏ كه‏ در قانون‏ مقرر  مي‏شود از طرف‏ دولت‏ تهيه‏ و براي‏ رسيدگي‏ و تصويب‏ به‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ تسليم‏  مي‏گردد. هر گونه‏ تغيير در ارقام‏ بودجه‏ نيز تابع مراتب‏ مقرر در قانون‏ خواهد بود.

اصل 53

كليه‏ دريافتهاي‏ دولت‏ در حسابهاي‏ خزانه‏ داري‏ كل‏ متمركز  مي‏شود و همه‏ پرداختها در حدود اعتبارات‏ مصوب‏ به‏ موجب‏ قانون‏ انجام‏  مي‏گيرد.

اصل 54

ديوان‏ محاسبات‏ كشور مستقيما زير نظر مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏  مي‏باشد. سازمان‏ و اداره‏ امور آن‏ در تهران‏ و مراكز استانها به‏ موجب‏ قانون‏ تعيين‏ خواهد شد.

اصل 55

ديوان‏ محاسبات‏ به‏ كليه‏ حسابهاي‏ وزارتخانه‏ ها، موسسات‏، شركتهاي‏ دولتي‏ و ساير دستگاه‏ هايي‏ كه‏ به‏ نحوي‏ از انحا از بودجه‏ كل‏ كشور استفاده‏  مي‏كنند به‏ ترتيبي‏ كه‏ قانون‏ مقرر  مي‏دارد رسيدگي‏ يا حسابرسي‏  مي‏نمايد كه‏ هيچ‏ هزينه‏ اي‏ از اعتبارات‏ مصوب‏ تجاوز نكرده‏ و هر وجهي‏ در محل‏ خود به‏ مصرف‏ رسيده‏ باشد. ديوان‏ محاسبات‏، حسابها و اسناد و مدارك‏ مربوطه‏ را برابر قانون‏ جمع آوري‏ و گزارش‏ تفريغ بودجه‏ هر سال‏ را به‏ انضمام‏ نظرات‏ خود به‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ تسليم‏  مي‏نمايد. اين‏ گزارش‏ بايد در دسترس‏ عموم‏ گذاشته‏ شود.

اصل 56

حاكميت‏ مطلق‏ بر جهان‏ و انسان‏ از آن‏ خداست‏ و هم‏ او، انسان‏ را بر سرنوشت‏ اجتماعي‏ خويش‏ حاكم‏ ساخته‏ است‏. هيچكس‏ نمي‏ تواند اين‏ حق‏ الهي‏ را از انسان‏ سلب‏ كند يا در خدمت‏ منافع فرد يا گروهي‏ خاص‏ قرار دهد و ملت‏ اين‏ حق‏ خداداد را از طرقي‏ كه‏ در اصول‏ بعد  مي‏آيد اعمال‏  مي‏كند.

اصل 57

قواي‏ حاكم‏ در جمهور اسلامي‏ ايران‏ عبارتند از: قوه‏ مقننه‏، قوه‏ مجريه‏ و قوه‏ قضاييه‏ كه‏ زير نظر ولايت‏ مطلقه‏ امر و امامت‏ امت‏ بر طبق‏ اصول‏ آينده‏ اين‏ قانون‏ اعمال‏  مي‏گردند. اين‏ قوا مستقل‏ از يكديگرند.
ويرايش پيشين:‏ قواي‏ حاكم‏ در جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ عبارتند از : قوه‏ مقننه‏، قوه‏ مجريه‏ و قوه‏ قضاييه‏ كه‏ زير نظر ولايت‏ امر و امامت‏ امت‏، بر طبق‏ اصول‏ آينده‏ اين‏ قانون‏ اعمال‏  مي‏گرند. اين‏ قوا مستقل‏ از يكديگرند و ارتباط ميان‏ آنها به‏ وسيله‏ رييس‏ جمهور برقرار  مي‏گردد.>>

اصل 58

اعمال‏ قوه‏ مقننه‏ از طريق‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ است‏ كه‏ از نمايندگان‏ منتخب‏ مردم‏ تشكيل‏  مي‏شود و مصوبات‏ آن‏ پس‏ از طي‏ مراحلي‏ كه‏ در اصول‏ بعد  مي‏آيد براي‏ اجرا به‏ قوه‏ مجريه‏ و قضاييه‏ ابلاغ‏  مي‏گردد.

اصل 59

در مسايل‏ بسيار مهم‏ اقتصادي‏، سياسي‏، اجتماعي‏ و فرهنگي‏ ممكن‏ است‏ اعمال‏ قوه‏ مقننه‏ از راه‏ همه‏ پرسي‏ و مراجعه‏ مستقيم‏ به‏ آرا مردم‏ صورت‏ گيرد. در خواست‏ مراجعه‏ به‏ آرا عمومي‏ بايد به‏ تصويب‏ دو سوم‏ مجموع‏ نمايندگان‏ مجلس‏ برسد.

اصل 60

اعمال‏ قوه‏ مجريه‏ جز در اموري‏ كه‏ در اين‏ قانون‏ مستقيما بر عهده‏ رهبري‏ گذارده‏ شده‏، از طريق‏ رييس‏ جمهور و وزرا است‏.
ويرايش پيشين:‏ اعمال‏ قوه‏ مجريه‏ جز در اموري‏ كه‏ در اين‏ قانون‏ مستقيما بر عهده‏ رهبري‏ گذارده‏ شده‏، از طريق‏ رييس‏ جمهور و نخست‏ وزير و وزرا است‏.

اصل 61

اعمال‏ قوه‏ قضاييه‏ به‏ وسيله‏ دادگاه‏ هاي‏ دادگستري‏ است‏ كه‏ بايد طبق‏ موازين‏ اسلامي‏ تشكيل‏ شود و به‏ حل‏ و فصل‏ دعاوي‏ و حفظ حقوق‏ عمومي‏ و گسترش‏ و اجراي‏ عدالت‏ و اقامه‏ حدود الهي‏ بپردازد.

اصل 62

مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ از نمايندگان‏ ملت‏ كه‏ به‏ طور مستقيم‏ و با راي‏ مخفي‏ انتخاب‏  مي‏شوند تشكيل‏  مي‏گردد. شرايط انتخاب‏ كنندگان‏ و انتخاب‏ شوندگان‏ و كيفيت‏ انتخابات‏ را قانون‏ معين‏ خواهد كرد.

اصل 63

دوره‏ نمايندگي‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ چهار سال‏ است‏. انتخابات‏ هر دوره‏ بايد پيش‏ از پايان‏ دوره‏ قبل‏ برگزار شود به‏ طوري‏ كه‏ كشور در هيچ‏ زمان‏ بدون‏ مجلس‏ نباشد.

اصل 64

عده‏ نمايندگان‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ دويست‏ و هفتاد نفر است‏ و از تاريخ‏ همه‏ پرسي‏ سال‏ يكهزار و سيصد و شصت‏ و هشت‏ هجري‏ شمسي‏ پس‏ از هر ده‏ سال‏، با در نظر گرفتن‏ عوامل‏ انساني‏، سياسي‏، جغرافيايي‏ و نظاير آنها حداكثر بيست‏ نفر نماينده‏  مي‏تواند اضافه‏ شود. زرتشتيان‏ و كليميان‏ هر كدام‏ يك‏ نماينده‏ و مسيحيان‏ آشوري‏ و كلداني‏ مجموعا يك‏ نماينده‏ و مسيحيان‏ ارمني‏ جنوب‏ و شمال‏ هر كدام‏ يك‏ نماينده‏ انتخاب‏  مي‏كنند. محدوده&rlm

یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:, :: 11:3 ::  نويسنده : رضااشرفی آق گنبد

 برج های  دو قلو تجاری  نیویورک - آمریکا

طراح :آ م یامازاکی و همکاران 

استاتیک : کریستینز رابتسون  نیویورک

سال ساخت  :   1973 - 1966 

 

 برگرفته از كتاب: اطلس ساختمانهاي فلزي

  نويسندگان کتاب : hart - sonntag&henn

 كتاب درسي رشته ساختمان عمران دانشگاه هاي آلمان

 تهيه كننده  وبرگردان از :

 

مهندس احمدرضا مسعودي

 

 فارغ التحصيل رشته معماري و معماري سازه اي از دانشگاه

 فني مهندسي فرانكفورت آلمان

 

 

 

کاربری ساختمان  :

برجهای تجاری نیویورک ساخته شده از دو برج 110 طبقه و چهار ساختمان هشت و ده طبقه  اطراف آن در مجموع بوجود آمده است در مجموع دارای 500000 دفاتر کاری و شرکت های بیمه و هتل و بانک  در آن  در حدود 2900 متر مربع مساحت را به خود اختصاص داده است و دارای حدود  800000 مراجعه کننده در روز می باشد.

در پنج طبقه زیر زمین شامل پارکینگ   برای 2000 ماشین  –  فروشگاه های مختلف و سرویس و در شش طبقه زرین تر تاسیسات ساختمان قرار گرفته است . فضای راهروهای  ورودی برای هر برج دارای 100 پرسنل کنترل کننده است و علاوه بر آن هر برج دارای چهار آسانسور باربری  سریع حرکت می باشد.

هر برج دارای یک لابی در طبقه همکف و یکی در طبقه 44 و دیگری در طبقه 78 قرار گرفته است طبقات بالاتر برج را به چهار زون تقسیم می کند که با دوازده آسانسور سریع حرکت در ارتباط می باشد.

 پنج آسانسور از همکف تا طبقه 107 الی 110 در حرکت می بوده اند و در هر کانال سه آسانسور روی هم قرار گرفته است.

 

 

اندازه ها :

هر دو برج هر کدام با 411 متر ارتفاع و زمین مربع شکل به ابعاد 5/63 *5/63 متر و ابعاد کرن بتنی 24*24 متر ارتفاع هر طبقه 66/3متر و ارتفاع هال ورودی دارای 3/22 می باشد .

طراحی مهندسی :

هدایت باد در روی هردو برج از اهداف اولیه طراحی و معماری بوده است.

در هر قسمت خارجی ساختمان برج 59 ستون قوطی  بفواصل 02/1( آکس ) قاب فلزی در اتصال با خرپا   افقی در سقف  اتصال دارد.

در گوشه های ساختمان اتصال مهار شده با سقف ساختمان دارد که قابلیت حمل بار  باد را در پوسته خارجی ساختمان می دهد که در فونداسیون ساختمان بار حاصله را انتقال میدهد ( موسوم به طراحی تیوب ) . سقف ها به  ستون های وسط و کناری اتصال دارد بهمین دلیل 44 عدد ستون قوطی شکل تحمل بار های عمودی را می نمایند.

 

نمای بیرون :

 در قسمت های فوقانی ساختمان ستون های ابعاد

 450 /450 میلیمتر ثابت مانده است و تیر افقی به ارتفاع  32/1 از تیر ورق ساخته شده است.

سه ستون  در ارتفاع 12 متر  بالای قسمت ورودی بعنوان ستون های اصلی به ابعاد 800/ 800 میلیمتر و فواصل 06/3 آکس نصب شده اند .

ضخامت دیوار و کیفیت ستون ها هرچه بالاتر می رود تغییر می کند ( بطوریکه ضخامت دیوار از 5/12 به 5/7 میلیمتر   و مقاومت ستونها از 2mm/N 295 به  2mm/N  700 تغییر میکند ).

 اگر چه ستون های اطراف  ساختمان در ارتفاع تغییر اندازه می دهند با این وجود  وظیفه اصلی آنها گرفتن نیروی باد می باشد .

نیروی باد محاسبه شده در تمام ارتفاع ساختما ن  برابر با   2 m/ KN 2/2 است .در ارتفاع قسمتی از ساختمان به سنگینی متغیر  بین  KN  223 تا KN 60 توسط پیچ های HV  شکل در روی ساختمان نشسته است .

روی ستون های خارجی و تیر های از ورق آ لومینیوم

پوشیده شده است.

ابعاد اندازه پنجره ها ی دوجداره    98/1* 48/0 متر و شیشه برنگ برنز در قاب آ لمینیومی قراردارد  نظافت پنجره ها بصورت اتوماتیک توسط ریل های بیرونی نصب شده روی پنجره انجام می گیرد .

 

 

 

سقف ها:

 سقف ها بصورت خرپای به ارتفاع 90/0 سانتیمتر و فواصل 04/2 متر در جهت مایل نصب شده اند.و روی آن از یک لایه بتن سبک بضخامت 10 سانتیمتر در لایه ورق فلزی موسوم به تراپس پوشیده شده است.

وزن سقف برابر با  2m /NK 5/0 می باشد و نیروی مفید برابر با 2m/ KN 88/4 است.

هر سقف طبقه تشکیل شده از 32 تکه از پیش ساخته شده که مابین کرن و دیوار خارجی قرار گرفته اند.این قطعات که شامل کانلهای تاسیساتی و الکتریکی و دیگر ملزومات ساختمان می باشد در امتداد طولی و عرضی  کرن قرار گرفته اند. ابعاد کرن  7 /10 * 0 /4 متر می باشد .

 

 حافظت از حریق:

حفاظت اسکلت فلزی  از آتش  نیز در اثر پاچش مواد ضد حریق به ضخامت mm3 می گیرد.

در  کرن ساختمان  زون  ضد حریق است دارای پله فرار و شیرهای  آب نصب شده ضد حریق به اضافه تانکر های آب  شامل 18500 لیتر در طبقه نگهداری تاسیسات ساختمان . 

پی ساختمان: 

در عمق 5/22 متری در روی زمین نسبتا سفت سنگی ابتدا زمین را با فشار  2m/MN9/3 پرس نموده سپس در مساحت 440000 متر مربع و  سپس فونداسیون بتنی مسلح  رادیال  سراسری به ضخامت 10/2 متر ریخته شد و بعد دیوارهای بتنی به ضخامت  cm 90 بنا  گردید . 

 

تاسیسات:

ساختمان های هر دو برج کاملا از سیستم  تهویه استفاده می کنند و جلوی هر پنجره رادیاتورهایی قرار گرفته برجهای خنک کننده نیز در منفی شش قرار گرفته اند و با L/min 333000 مرکز تاسیسات هوای خنک هفت ماشین خنک کننده فقط با یک خط لوله h/kw   24400  تقسیم آ ب سرد نیز با 20 لوله تقسیم انجام می شود .

در طبقه 59 تا 110  فشار قوی قرار گرفته و  ایستگاه های آن در طبقه 75 و 108 ودر برج دیگر فشار کم با مجموعه 16 ایستگاه تقسیم و در طبقات پائینتر ( طبقه   41 – 7  ) قرار گرفته است.سیستم گرمایش از بخار آب  در مر کز سالن خنک کننده انجام می شود .

 

 

مساحت زیر ساخت در یک برج :  319000  متر مربع

فضاهای ساخته شده:1754000 مترمکعب  

مساحت کلی :     418000 متر مربع        

فولاد مورد استفاده در هر برج :   78000 تن  هر متر مربع مساحت کل:       ۱۸۶.۶/kg

برای مساحت مفید :       ۵۲۴۴/kg

     

 

 



 

نگاهي اجمالي بر فرايند آغاز تا پايان طرح كسب‌ وكار 

 اشاره:

آيا تا كنون در كسب‌و كارتان به مرحله‌اي رسيده‌ايد كه نياز به سرمايه بيشتر، اصلي‌ترين دغدغه‌تان شود و براي اجرايي‌كردن و  رسيدن به اهداف‌تان مجبور شويد طرح‌هاي مختلفي را بررسي كنيد؟طرح‌هاي كسب‌و كار از نخستين مراحل شكل‌گيري ايده‌اوليه تا به‌ثبت ‌رساندن شركت نياز به تحقيقي دقيق، ارزيابي تمامي ابعاد و استانداردهاي تجاري دارند. در اين مقاله قصد داريم تا به طور اجمالي نحوه آغاز به كار و مراحل اجراي يك طرح كسب‌و كاررا بررسي كنيم.

ديدگاه

اغلب افراد ديدگاه‌هاي متفاوتي درباره طرح‌هاي كسب‌و كار دارند. شايد متفاوت‌انديشيدن و مهارت‌هاي هر فرد درباره تجارت دليلي آشكار بر اثبات تنوع ايده‌ها و طرح‌ها باشد. 

توضيح اجمالي طرح

با بررسي زواياي مختلف طرح، سرمايه‌گذاران از ميزان ارزش طرح كسب‌وكار، سرمايه‌گذاري و موفقيت يا شكست آن مطلع مي‌شوند. البته تمام اين تصميم‌گيري‌ها به ميزان مهارت و دانش شما در ترسيم ايده‌هاي ذهني وابسته است. در واقع طرحي كه براي اجرا به نزد متخصصان فرستاده مي‌شود، بايد كاملا حرفه‌اي و حساب‌شده باشد تا نظر آنان را جلب كند.

هدف اجراي طرح

هدف اصلي شما از راه‌اندازي شركت چيست؟ قصد داريد چه نوع كالايي و با چه كيفيتي توليد كنيد؟ مخاطبان و مشتريان شما چه قشري هستند؟ آيا از وضعيت بازاركسب‌وكار و رقابت اطلاع داريد؟ سوالاتي اينچنيني تا حدود زيادي قالب اصلي طرح را براي معرفي و سرمايه‌گذاري، پيش روي كارشناسان قرار مي‌هد. آن‌ها نيز با ارزيابي ابعاد مختلف طرح و قابليت اجرايي‌شدن، صلاحيت اجراي آن را تائيد مي‌كنند.

سرمايه‌گذاري منطقي

هر سرمايه‌گذاري براي آغاز هر طرحي، برآوردها و ارزيابي‌هاي خاص خودش را دارد. هيچ فردي تمام سرمايه‌اش را تنها به يك پروژه محدود نمي‌كند. محافظه‌كاري و آينده‌نگري از الزامات سرمايه‌گذاري است.

تحليل بازار كسب و كار و رقيبان

مهم‌ترين موضوع در اجرايي‌كردن طرح‌هاي كسب‌وكار، آگاهي از شرايط بازار تجارت و بررسي محصولات رقيبان است. كيفيت و خدمات پس از فروش، ويژگي‌اي است كه اغلب مخاطبان و مشتريان به دنبال آن هستند. به سبك‌هاي نوين تبليغات و بازاريابي رقيبان توجه كنيد. از آنان در فعاليت‌هاي‌تان الهام بگيريد. جهان تجارت امروز، مملو از برندهاي مختلف است كه با پيشينه‌اي دراز مدت و محصولاتي با كيفيت، بخش عظيمي از بازارهاي جهاني را تصاحب كرده‌اند.
تجربه‌اندوزي و سرمايه‌گذاري منطقي، به شما در جايگاه مدير و كارآفرين جديد، كمك خواهد كرد تا ايده‌آل‌هاي شغلي‌تان را در مدت بسيار كوتاه‌تري به حقيقت تبديل كنيد.

تعريف طرح

محصول، قيمت و محل تجارت را تحت عنوان طرحي تجاري عنوان مي‌كنيم. طرح‌ها برحسب سرمايه اوليه، تخصص، توانايي تحليل ، پيش‌بيني وضعيت محصولات، بازاريابي، تبليغات و راهكارهاي مناسب براي رويارويي با رقيبان به مرحله اجرا گذاشته مي‌شوند. به ياد داشته باشيد، طرح‌هاي كسب‌وكار ريشه‌اي عميق در تجربه‌ها و علايق شما دارند. به بيان ديگر هر طرح، بخشي از هويت شماست كه از هنگام تحصيل در دوران دانشگاه تا پس از فارغ‌التحصيلي و رسيدن به مرحله انتخاب شغل با بينشي عميق و پشتوانه مالي مطمئن به مرحله اجرا گذاشته خواهد شد.

قالب طرح

ساختار و يا قالب شركت، سازمان و كارگاه كارآفريني شما بايد مبتني بر قواعد و مقرراتي باشد كه طبق باورها و ذهنيت خودتان بنيان نهاده شده است. شركت براساس ميزان بودجه بنا مي‌شود. مهم‌ترين اركان شركت شما را كارمندان تشكيل مي‌دهند كه برحسب تخصص‌ها و وظايف مختلف با معيارهاي‌تان تعيين خواهند شد. در رابطه با كيفيت محصول، بازاريابي و تبليغات نيز خودتان بايد با راهنمايي مشاوران و كارآفرينان، بهترين راهكارها را انتخاب و اجرايي كنيد.

مديريت تيم

تمامي دانش، مهارت و تجربه خودتان را بايد در اين قسمت كه در واقع مهم‌ترين بخش و كليدي‌ترين پست سازماني است به معرض اجرا گذاريد. مديريت، هنر هدايت، تشخيص خطاهاي خود با بهره‌گيري از تجربه و تحصيلات عاليه است كه تنها محدود به دستور‌دادن و رياست نمي‌‌شود. شرايط حساس كارمندان را درك كنيد و آنان را در مواجهه با مشكلات مختلف ياري نماييد. براي ايجاد رابطه‌اي دوطرفه پيشقدم باشيد. اين اقدام نه‌تنها هيچ خدشه‌اي به جايگاه‌تان در شركت وارد نمي‌كند، بلكه بهره‌وري كارمندان در اجراي پروژه‌ها و دايره ارتباطات شما را نيز افزايش خواهد داد.

   طرح کسب و کار

طرح، برنامه و الگويي است كه وضعيت اجرايي‌كردن حرفه‌اي خاص را با ميزان توليد، توزيع و سرمايه‌گذاري در يك سال فعاليت‌ نمايش مي‌دهد. طرح‌هاي كسب‌وكار معمولا در یک دوره مشخص و به طور معمول شامل فهرست دقیقی از خطرپذيري‌ها،عدم قطعیت‌ها و تحلیل آن‌ها هستند.
علاوه بر اين، طرح برنامه‌اي جامع و مکتوب است که به طور مشخص و روشن اهداف توسعه یک کسب و کار موجود یا جدید را تشریح می‌کند
.
به صورت مختصر طرح کسب و کار باید به سئوالات چه چیزی؟، چرا؟، چه موقعی؟، توسط چه کسی؟، و چگونه؟ پاسخ‌های روشنی ارائه دهد
.
اهداف بلندمدت و کوتاه‌مدت طرح، برنامه‌های پیشنهادی براي توسعه توليد و راهكارهاي مديريت بحران و بازاريابي نيز از جمله مواردي هستند كه در طرح‌هاي كسب‌وكار به چشم مي‌خورند. برخي از طرح‌ها براي جذب سرمايه نوشته مي‌شوند كه شرحی از شرکت، استراتژی‌های آن، و پیش‌بینی‌های مالی را شامل مي‌شوند.
معمولاً چشم انداز، وضع موجود، نیازهای پیش‌بینی‌شده، بازارهای تعریف شده و نتایج پیش‌بینی‌شده برای کسب و کار، اجزای طرح کسب و کار را تشکیل می‌دهند
.

 مرحله اجرايي‌كردن طرح

طرح کسب‌و کار دربرگیرنده بخش‌هایی نظیر مدیریت، نیروی انسانی- مالی، تولید، بازاریابی است. طرح به تحلیل بازار و صنعتی می‌پردازد که کسب و کار شما در آن فعالیت خواهد کرد.
اجراي طرح و اخذ تائيد، دشوارترين مرحله است. بسياري از مديران و كارآفرينان در همين مرحله پاياني تصميمات جديدي اتخاذ مي‌كنند كه ناشي از فقدان اعتماد به نفس، ترس از شكست طرح، ناهماهنگي در برنامه‌ريزي‌ها و در نهايت فقدان سرمايه است. اما به جز اين مشكلات، طرح بايد طبق برنامه زمان‌بندي‌شده و با مشاوره كارشناسان جريان يابد. هر وقفه‌اي به هر دليلي، نه‌تنها شما را از روال منطقي برنامه زماني دور مي‌كند، بلكه از انگيزه‌تان نيز مي‌كاهد.
طرح کسب و کار شامل مجموعه‌ای از اجزای مرتبط به هم است که در مجموع تصویر نسبتاً کاملی از یک کسب و کار ارائه می‌دهند. اگرچه بر آینده تمرکز دارد و عمدتاً به بیان برنامه‌ها می‌پردازد، باید گذشته و وضع موجود کسب و کار را نیز به خوبی منعکس کند
.

 ضرورت مكتوب‌كردن طرح كسب‌وكار

نخستين و يا به بياني مهم‌ترین دلیل نوشتن طرح کسب‌و کار، بررسی امکان‌پذیری و توجیه‌پذیری اجراي يك فعاليت تجاري است. پیش از هر کس دیگری، کارآفرین باید نسبت به سودآور‌بودن فرصت تجاری پیش‌رو اطمینان حاصل نماید. بیشتر کارآفرینان تصوری مبهم و کلی نسبت به خوب‌بودن یک فرصت دارند و به واسطه تعدد متغیرهایی که در فضای کسب و کار وجود دارد، ممکن است به بعضي از مسائل توجه نكنند. مکتوب‌کردن اطلاعات کسب‌و کار در یک چهارچوب از پیش تعیین‌شده امکان تحلیل جامع‌تر را برای کارآفرین به وجود مي‌آورد.
نوشتن طرح کسب‌و کار علاوه بر این که به تحلیل شرایط کمک می‌کند، در تصمیم‌گیری در خصوص نحوه اجرا نیز بسیار مؤثر است. با توجه به این که طرح کسب‌و کار یک برنامه اجرایی است، نوشتن درباره زوایای مختلف کسب‌و کار باعث می‌شود که مشکلات بالقوه اجرا و ناسازگاری‌های موجود مابین بخش‌ها شناسایی و راهکارهای لازم برای آن‌ها اندیشیده شود
.
طرح برنامه و نموداري مشخص از فعاليتي است كه بايد با بازبيني و بررسي كارشناسان، تائيد و اجرايي شود. به این معنا که امکان ارائه آن به ذینفعان درون و برون سازمانی وجود دارد. مکتوب‌کردن ایده به این شکل امکان انتقال آن به دیگران و متقاعد کردن آن ها نسبت به ضرورت یا بازدهی مناسب کسب و کار را فراهم می‌آورد. تا هنگامی که یک ایده به شکل مناسبی مستند نشده باشد، امکان بررسی، تحلیل، نقد و در نهایت پذیرش یا رد آن وجود نخواهد داشت.

كلام آخر

طرح‌ها حاصل ايده‌هايي هستند كه در مواجهه با رويدادهاي مختلف زندگي به وجود مي‌آيند. هر طرحي حاصل ايده‌اي متفاوت است كه در وراي آن فردي با انديشه و ديدگاهي خاص وجود دارد. 
شايد در نگاه اول نوشتن و اجرايي‌كردن طرح كسب‌وكار ساده به نظر رسد. اما هرچه به مرحله پايان و اجرا نزديك مي‌شويم، موانع و مشكلات به يك‌باره ظاهر مي‌شوند. در واقع شروع فعاليت‌هاي بزرگ، هميشه به راهنمايي و تجربه متخصصان نياز دارند. بنابراين براي تحقق ايده‌ها و آرمان‌ها بايد به باورهاي ذهن خلاق‌تان اعتماد كنيد و انديشه‌هاي‌تان را بر صفحات كاغذ به نگارش درآوريد تا طرح تجاريَ‌تان متولد شود.

 Writer: Bill Barnett

مترجم : سيد رسول ميرزايي موسوي

 



 

 

شگردهاي مديريت اجرايي در كسب وكار  


اشاره:
مديريت كسب و كار فرآيند نظارت بر اجراي طرح، هدايت اعضاي تيم و درنهايت تعيين راهبردهاي ويژه در مواقع بحراني است. بررسي ســودآور بودن طرح کسب وکار و قدرت رقابت پذيري آن در بازارهاي داخلي و خارجي از جمله مواردي است كه بايد در همان ابتدا مورد ارزيــــابي قرار بگيرد. ايجاد رابطهاي دو طرفه ميان مخاطبان و توليدكنندگان نيز جزو وظايف مدير محسوب ميشود. براي آشنايي بيشتر با نحوه فعاليتها و مسئوليتهاي مديران در تجارت با ما در اين مقاله همراه شويد.

حوزه اختيارات و جايگاه مديريت
توانايي حل مشكلات و اتخاذ تصميمات مقتضي در مواجهه با بحران‌هاي مالي، پيش‌بيني وضعيت ‌بازارهاي کسب‌وکار، همچنين آگاهي از جريان توليد، وضعيت مالي، ميزان سرمايه‌گذاري، ‌انتخاب منابع انساني شايسته و متناسب با اولويت‌هاي شركت، مديريت اطلاعات، تحقيق و بررسي درباره نحوه توليد و ارتقاي سطح كيفي آن‌‌ها جزو مسئوليت‌هاي مدير محسوب مي‌شود.

محدوده مديريت در كسب‌وكار
كنترل بخش توليد، زمان توزيع محصولات، بازاريابي و تبليغات از جمله مسئوليت‌هايي است كه مدير در برنامه روزانه‌اش بازبيني مي‌كند. همچنين تحقيق و بررسي درباره بازارهاي داخلي و خارجي و تعيين قيمت براي مقابله با رقيبان جزو برنامه‌ريزي‌هاي مديران است. در واقع مديريت تبليغات و ايجاد رابطه‌اي دوطرفه با مشتريان و مخاطبان به اعتماد‌سازي و جلب رضايت آنان وابسته است.
بررسي و افزايش توليد محصولات براي توزيع در بازارهاي بين‌المللي و ارزيابي كيفيت آن‌ها براي رقابت در بازارهاي داخلي و بين‌المللي نيز به عهده مدير است.
 در واقع مديريت هنر نظارت و رهبري يك تيم منسجم است كه همه اعضا براي دست‌‌يابي به هدفي مشخص و از پيش تعيين‌شده با يكديگر همكاري مي‌كنند. نتيجه اين تلاش محصولي است كه با مديريت بخش بازرگاني و تبليغات؛ با توزيع مناسب و شناخت راهبردهاي رقيبان؛ به بهترين شكل توليد مي‌شود.

مديريت اطلاعات
مديريت اخبار، آگاهي از آخرين اطلاعات عرضه و تقاضا در بازارهاي بين‌المللي و پيش‌بيني نوسان‌هاي تجاري بخشی دیگر از فعاليت‌هاي مديران است كه به طور روزمره اجرا مي‌شود. بررسي نقاط ضعف و قدرت در توليد و توزيع محصولات، همچنين اجراي استراتژي‌هاي طراحي شده در مواقع بحراني، مي‌تواند مسير تجارت را همواره پويا و رقابتــي نگه دارد.  

اجراي طرح
مديريت با آغاز و اجرايي‌كردن طرح تجاري شكل مي‌گيرد. بايد ابتدا ببينيد كه چه منابعـــي را دراختيار داريد. اهداف و برنامه‌هاي‌تان را در دوره‌هاي كوتاه و بلندمدت به پيش ببريد. طرح‌ تجاري را بازبيني كنيد. از تجربه‌هاي افراد كارشناس و متبحر استفاده كنيد و در نهايت موانع و مشكلات را منطقي و با برنامه پشت سر بگذاريد.   

پس از اينكه از صحت طرح كسب‌وكار مطمئن شديد بايد در گام بعدي آن‌ را سازماندهي كنيد. سازماندهي به معناي تنظيم و پيگيري امور مختلف در جهت رسيدن به هدف اصلي و پيش بردن طرح تجاري است. اين بخش از آماده كردن شرايط لازم براي اجرايي‌كردن فاز اول و برنامه كوتاه مــدت آغاز مي‌شود. آموزش كارمندان، تخصيص منابع و بودجه لازم از اولويت‌هاي اين قسمت هستند.
در واقع برنامه‌ريزي، سازماندهي، هدايت، نظارت و در نهايت خلاقيت از جمله مراحلي هستند كه مدير بايد در اجراي طرح‌هاي خود به آن‌ها توجه كند و مرحله به مرحله به هدف اصلي و ثبات مالي دست يابد.

ساختار سازمانی
ساختار سازماني بر اساس طرح كسب‌وكار اجرايي مي‌شود. در واقع نخستين اركان تشكيل دهنده براي تحقق اهداف سازماني در همين مرحله طراحي، برنامه‌ريزي، اجرا و كنترل مي‌شوند. طرح پرسش‌هاي زير بخشي از ويژگي‌هاي اين مرحله را نشان مي‌دهد:
• براي هر یک از مراحل اجراي طرح تجاري چه زماني را درنظر گرفته‌ايد و براي هر بخش از چه متخصصيني استفاده خواهيد كرد؟
•  واحدهای مختلف طرح را تشريح كنيـــد؟ هر یک از این واحدها چه وظایفی دارند؟
•  ساختار حقوقی ثبت شده‌ شرکـــت (مسئولیت محدود، یا سهامی خاص) چیست؟
•  سهام‌ دارن شرکت چه اشخاص حقیقی یا حقوقی‌اي هستند و سهم هر یک چقدر است؟
• اعضای اصلی تیم مدیریت و هیئت مدیــره چه کسانی هستند؟
•  اعضا دارای چه تخصص‌ها و ویژگی‌هایی هستند وچــــگونه موفقیــــت شــرکت را افزایش می‌دهند؟
•  مشاوران تخصصی اصلی که به همکاری با شرکت می‌پردازند چه کسانی هستند و چه تخصصی دارند؟
• برای هر یک از واحـــدها به‌ چه افــــــرادی با چه تخصص‌هایی و به چه تعداد نیاز دارید؟
• پیش‌بینی نیروی انسانی شرکت در سه سال آینده چقدر است؟
• میزان وابستگی به نیروی انسانی متخصص و کمیاب چقدر است؟
•  شرکت تا چه حد می‌تواند این نیروهـــــــا را تأمین کند و چگونه این کار را انجام می‌دهد؟
• سیاست سازمان در زمینه‌ پرداخت دستمزد کارکنان چیست؟ چه نوع پاداش‌های مادی (مشارکت در سود، دریافت سهام) و غیرمادی (مسافـــرت، دوره‌هـای آمــوزشــــی، ورزش) در نظــر گرفته شده است؟

كنترل طرح
نظارت و كنترل مرحله به مرحله زمان اجراي هر يك از بخش‌هاي طرح و اصلاح الگوهــــــا از جمله وظايف مدير در اين قسمت محسوب مي‌شود. بايد مطمئن شويد كه همه مراحل طبق اصول و چارچوب‌هاي پيش بيني شده به پيــش رود. همانند رهبر يك اركست كه تيم را از مرحله انتخاب، دادن اطلاعات، تمرين، بازخواني و اجراي عمومي هدايت و كنترل مي‌كند، شما نيز در جايگاه مديري مدبر، بايد همواره در كنار تيم تجاري خودتان باشيد. نقاط ضعف و قدرت اعضا را بشناسيد در برخي مواقع اجرا را متوقف كنيد و به اصلاح بپردازيد و در نهايت در مسير موفقيت گام برداريد  .

اجراي طرح شايسته ‌سالاري و تفويض اختيارات به كارمندان
 در سازمان‌هاي متمركز، مديران ارشد و آنــــــان كه در رأس سازمان هستند حق تصميم‌گيري دارند. در سازمان‌هاي غيرمتمركز همين تصميمات در سطوح پايين‌تر گرفته مي‌شود. مسئله فقدان تمركز به صورت يكي از معماهاي لاينحل درآمده، زيرا در سازمان‌هــايي كه ديوانسالاري، به صورت صددرصد رعـــايت مي‌شود همه تصميمات به وسيلــه مديريت عالي سازمــــــان اتخاذ خواهد شد. ولي با بزرگتر‌شدن سازمان و بالارفتن تعـــداد كاركنان، واحدها و دواير، نمي‌توان همه تصميمات را به مقام عالي سازمان ارجاع كرد يا اينكه ميزان بار تصميم‌گيري به حــــدي مي‌رسد كه يك مقام ارشد نمي‌تواند آن را تحمل كند. بنابراين نتيجه تحقيقاتي كه روي سازمان‌هاي بزرگ انجـــام شــــده است نشان مي‌دهد كه پديـده عدم تمركز در آن‌ها بيشتر رعايت مي‌شود.
هرچه مديران به زيردستان اعتماد بيشتري داشته باشند
و آنان را افـــــرادي شايسته بدانند تفويض اختيارات نيز بيشتر خواهد شد. اگـر در سيستـــــم بازخورد مناسبي براي ارزيابي نتايج تصميمات وجـود داشته باشد، عدم تمركز نيز بيشتر مي‌شود. به بيان ديگر هرچه تصميمات اتخاذ شده به وسيله يك واحد، بر عمليات واحدهاي ديگر تاثيرگذارتر باشد، ميزان مشاركت ساير واحدها درتصميم‌گيري بيشتر مي‌شود و زمينه را براي عدم تمركز سازماني فراهم مي‌آورد.

طرح ايجاد انگيزه و افزايش روابط با كارمندان
يكي از روش‌هاي افزايش بهره‌وري و ارتقاي كيفي محصولات، ايجاد انگيزه و تشـــويق است.
به كارمنداني كه وظايف‌شان را به خوبي انجام مي‌دهند، تسهيلات خاصي ارائه دهيد. شخصــــيت و مهارت هر يك از كارمندان را ارزيـابي كنيد و با تفويض اختيارات آنان را در اجراي مسئوليت‌هاي بزرگ بیازمایید.
هر ماه براساس معيارهاي خودتان و نحوه اجراي امور توسط كارمندان‌تان، براساس توانايي‌هاي آنان فردي را انتخاب كنيد و در ميان ساير اعضا تشويقش كنيد.
اين كار نه‌تنها روحيه و اعتمـــاد به نفس كارمــندان را افزايش مي‌دهد، بلكه با ايجاد فضايي رقابتي و سالم بستر مناسبي براي پيشرفت و ارتقاي آنان فراهم مي‌آورد.

كلام آخر
مديريت تلفيق هنر و دانش است. در واقع به‌کارگیری استعدادها و توانايي‌هاي كارمندان در جايگاه مناسب عنوان می‌شود كه تنها توسط ارزيابي‌هاي مدير اجرايي‌ خواهد شد. دانش ارزشيابي كارمندان و استفاده از طرح‌هاي برنامه‌ريزي شده مي‌تواند منجر به دست‌يابي اهداف شود.  
مديريت و ايجاد رابطه‌اي منظم و پايدار ميان توليد محصولات، اعضا و ارتباطات خارج از سازمان به هيچ وجه كار آساني نيست. هنر مديريت تا حدود زيادي به دانش و مهارت؛ و در گام بعدي به اصول روانشناختي و تجربه نياز دارد. پيش زمينه مديريت، فعاليت حرفه‌اي در دوران كارمندي است.
به ياد داشته باشيد، هيچ كارمندي پس از گذراندن دوره‌هاي آزمون و خطا و كسب تجربــه به جايگاه مديريت ارتقا نمي‌يابد و هيچ تجربه‌اي پس از تمرين و تكرار حاصل نمي‌شود.   

Written by: F. John Reh
مترجم: سيد رسول ميرزايي موسوي
 
نظری به نظام اقتصادی اسلام چاپ فرستادن به ایمیل
 
نظری به نظام اقتصادی اسلام
متفکر شهید استاد مرتضی مطهری

تلخيص: سید شهاب الدین سیدی و مهدی کریم زاده: مقدمه: الف:نظري به اقتصاد اسلامي: طبق نظريه اقتصاد اسلامي مسائل زندگي صلاح وفساد درهر يك از گشودن زندگي مجرد جدا ازدين نيست  بلكه اين دو(دين وزندگي)مكمل يكديگرند  وممكن نيست اجتماعي مثلافرهنگ يا سياست يا قضاوت يا اخلاق و تربيت و يا اقتصادش فاسد باشد اما دينش درست باشد وبلعكس.
دوگونه پيوند اسلام با اقتصاد:
1-پيوندمستقيم اسلام: از آن جهت است كه مستقيما يك سلسله مقررات اقتصادي درباره مالكيت، مباشرت، مالياتها، ارث ومجازاتهايي درزمينه ثروت وغيره دارد.
2-پيوند غيرمستقيم اسلام :  با اقتصاد ازطريق اخلاق است .اسلام مردم راتوصيه مي كند به امانت ،عفت ، عدالت ،وايثار واحسان ......وهمه اينها درزمينه ثروت است وتازماني كه حدود مسائل افتصادي روشن نشود حدودعدالت وامانت وعفت و....روشن نمي شود.
نظر اسلام راجع به ثروت:
دراسلام مال وثروت هيچ وقت تحقير ومطردد نشده است ،نه توليدش ،ونه مبادله اش،ونه مصرف كردنش وبراي آنها شرايط وموازين مقررشده است . اما اسلام اين عقيده راكه پول پرستي رابه خاطر خودپول ،براي ذخيره كردن واندوختن بخواهد كه پول رابراي پركردن شكم وعياشي بخواهد كه شهوتراني است محكوم كرده است .درواقع پول بايد به عنوان وسيله اي براي فعاليت وعمل وتسهيل وتوليدات باشد دراين صورت پول تابع هدف كلي است كه انسان پول را براي آن هدف مي خواهد.
آب دركشتي هلاك كشتي است               وربود زيركشتي پشتي است
اسلام كه پول پرستي رامحكوم كرده است پول وثروت را محكوم نكرده است ،زيرا:
الف)توليد ثروت،كشاورزي ،دامداري،صنعت ،وغيره توصيه شده است
ب)مبادله ثروت يعني تجارت دادوستد توصيه شده است 
ج)مصرف رساندن از نظر شخصي درحدوداحتياجات فردي خالي از هرنوع تجمل واسراف توصيه شده است .
د)دفاع ازمال درحكم جهاد وكشته دراين راه شهيد تلقي شده است .
ه)خودثروت دركمال صراحت درقرآن كريم به عنوان( خير)ناميده شده است.

ب)اقتصادسالم:
يكي ازاصول اوليه اقتصادسالم ،حيات وقابليت رشد ونمو ثروت است ،همانطوري كه ازشرائط اساسي يك اجتماع سالم اقتصاد سالم است ، اقتصادسالم يعني اقتصادقائم به ذات وبي عيب وغير قائم به غير،ازنظزاسلام هدفهاي اسلامي بدون اقتصاد سالم غير قابل تامين است.
هرملتي كه از لحاظ اقتصادي دستش به طرف ملت ديگر درازباشد اسير وبرده و است به قول نهرو: ( ملتي مستقل است كه جهش اقتصادي داشته باشد )
علي (ع)مي فرمايند:محتاج هركه شوي اسيراوخواهي بود ،بي نياز ازهر كه گردي بااوبرابرخواهي شدوهركه راموردنيكي واحسان خودقراردهي فرمانرواي اوخواهي شد.
نتيجه اينكه ازنظراسلام (اقتصادمستقل ،يكي ازشرايط حيات ملي است.)
نكته دوم اينكه :اسلام هميشه روش وسط ومتعادل راپيش ميگيرد واين جهت گيري ناشي ازجنبه همه جانبه بودن اسلام است .
روش تفريطي ازآن جهت كه اساساارزش سلامت بنيه اقتصادي رادرك نمي كند وطرفدارفقراست.
روش  افراطي ازآن جهت كه برارزش اقتصادپي برده وبطور افراطي بايد ازهمه جهات ميل بخريدوتقاضاي فرد برآورده شود ومعتقد است كه منبع درآمد تمايلات بشراست.
نتيجه اين كه تزاسلام اين است :
«منبع درآمد،تمايلات وخواسته هاي مردم باشد،مصالح عمومي باشد»
به تعبير فقها ،خريد وفروش چيزي جايزاست كه هدف منافع اجتماع باشدنه پركردن جيب شخص ايناقتصاد، اقتصادي است واقع بنياني ومرتيط به اخلاق وتربيت بشر.
اما دراقتصادسرمايه داري محدوديتهايي كه براي استفاده قانون ضررازثروت كه وسيله تامين هدفهاي عالي است خبري نيست واين رامي توان ازصادرات اين گونه كشورها به كشورهاي نيازمند مثل ايران كه چه صادرمي كنندو چه مي برند فهميد.
نكته سوم:ازهر راهي نبايدبدنبال ثروت بود ونبايدسيستم افتصادي به شكلي باشد كه رشدونمو رافلج كند. ازجمله مواردي كه به عقيده ما تز مانع رشد است(كاربه قدر استعدادومخارج به قدر احتياج كه لازمه اش اشتراك حريم در منافع يكديگر است. 
معايب اين عقيده:
1-برخلاف فطرت وطبيعت است چراكه پيوستگي طبيعي افراد بشربه حد اجزاءيك پيكرنيست.
2-نوعي استثماراست
3-منع فعاليت ونشاط است چراكه انسان زماني نشاط كارپيدامي كند كه بداند نتيجه كارش بخودش برمي گردد. 
خلاصه مطلب اينكه :اسلام طرفدار تقويت بنيه اقتصادي است امانه بعنوان اينكه اقتصادخودهدف است يانتها هدف است ،بلكه بعنوان اينكه هدفهاي اسلامي بدون اقتصادسالم ونيروي مستقل اقتصادي ميسرنيست.
4-اسلام طرفدار نظريه (سرچشمه درآمد،تقاضاها ،وتمايلات است،نيست)بلكه معتقد است بايد تمايلات بامصالح عالي وهمه جانبه بشريت تطبيق بكندومكاسب محرمه دراسلام نيز ازاين جهت مطرح شده است (مثل فروختن بت وصليب راحتي به غير مسلمان تحريم مي كند.(فروختن شراب وآلات قماروسائل گمراهي راحرام مي كند)  
درآمدمشروع ازنظراسلام يعني درآمدي كه ازطرفي محصول فعاليت شخص  باشد يا«اقل جنبه استثمارنداشته باشدوازطرف ديگر ازلحاظ مصرف ،قابليت مصرف شدن مشروع ومفيدداشته باشد(به قول سوسياليستها:هدف ،منافع اجتماع باشد نه پركردن جيب شخص
بخش 1
اقتصاد چيست؟
انسان براي بقاءوحيات خود احتياجاتي از قبيل:
1-احتياجات خانوادگي –همسروفرزند
2-احتياجات فرهنگي
3-احتياجات معنوي وديني
4-احتياجات سياسي(حكومتي)
5-احتياجات اجتماعي از قبيل قضاوت
6-احتياجات معاش
به نظر ميرسد در تعريف اموراقتصادي وتميزانهاازغيرانها،كافي نيست كه گفته شود(احتياجات مادي درمقابل احتياجات معنوي)زيرا گذشته از اين كه تعيين مرز ميان مادي و معنوي خالي از اشكال نيست،احتياجات جنسي و زناشويي،مادي است و نه اقتصادي.ظاهرا اموراقتصادي اموري است كه رابطه بشر با انها،رابطه مالكيت است،واجتماع به او اجازه مبادله مي دهد.تنها مالكيت به معني اختصاص و استفاده حداكثر منفعت هم كافي نيست در تعريف ،زيرا مالكيت زن و مالكيت مقام،گاهي به اين حدمي رسدولي نمي توان ان را جزءمسائل اقتصادي به شمار اورد،همچهان كه صرف تاثير پول ،ولو به طور غيرمستقيم نيز كافي نيست ؛مثلا يك پولدار به واسطه پول زيباترين زنان را در اختيار ميگيرد ،(اوناسيس)(ژاكلين )رابه يك معني مي خرد.يهوديان امريكارؤساءجمهوري را مي خرند،و برعكس،يك خوشگل ويا صاحب يك زن خوشگل،آراء بيشتري مي اوردواحيانا ثروت بيشتري تصاحب ميكند.
ممكن است گفته شود كه ملاك ،اموري است كه توليد و توزيع مي شوند.جواب اين است كه بسياري از ثروتها توليد انسان نيست ،مثل معادن زيرزميني و حيوانات دريايي و شكاري .و به علاوه،توليد،در غير موردثروت هم صادق است.توليد پسرو دختر ازنظراحتياجات زناشويي بشر،توليد است و بايد هم توزيع بشود.ممكن است گفته شوداگر ملاك ،مبادله باشد ،پس در كشورهاي اشتراكي ،اقتصاد وجود ندارد.جواب اين است كه در اين اجتماعات همه مالك اند و همه شريك اندو ثروت قابليت مبادله داردولي ميان اجتماع و طرف ديگر كه فرضا فرد يا اجتماع ديگر است .و فرضا همه افرادبشر،يك جامعه را به وجود اورند،باز قابليت مبادله ازميان نمي رود.
مهمترين واولين احتياجات (اقتصادي) است واحتياجات اقتصادي از زمان پديدآمدن زندگي اجتماعي وتقسيم كارووظائف درميان افراد اين احتياج بوجودآمده است.
در روابط اجتماعي مفاهيمي ازقبيل :
1-رياست 
2-مرئوسيت
3-زوجيت
4-وجوب اطاعت
روابط اقتصادي:
1-مالكيت 
2-مملوكيت
3-حق
4-مبادله
يعني همين اشتراك مساعي وتقسيم كارضرورت پيدا كردويك سلسله اعتبارت ومفاهيم اعتباري وقانوني ضرورت پيدا مي كند.
نتيجه اينكه :آن سلسله ازمفاهيم اعتباري كه مربوط  است به توليد وتقسيم وتوزيع ثروت ووسائل معاشي،روابط اقتصادي ناميده مي شود.

توليد:دردنياي طبيعت حيوانات معاش خودراازطبيعت بصورت آمده دريافت مي كندواستعداد انجام كارورزي موادطبيعي راندارند. اماانسان براي برآوردكردن احتياجات معاش خوداز طريق كارروي طبيعت وداشتن استعدادوقدرت چنين كاري احتياجات خودرابرآورده مي كند. اما همين حيوانات هستند كه وسائل معاش خودراباكار آماده مي كنندومولد به شمارمي آيندمانندزنبورعسل
لذا به همين جهت است كه روابط اقتصادي وقانوني در روابطي نظيرمزدبگيري وفروش ،كارومزرعه و....درتوليدبوجود مي آيد.
روابط اقتصادي وقانوني دونوع:
1-روابط طبيعي وتكويني
2-روابط اعتباري وقانوني
يا به عبارت ديگر(اقتصاد):
1-طبيعي
2- برنامه اي
1-    روابط طبيعي عبارتست:از يك سلسله روابط علي ومعلولي كه خواه ناخواه درامور اقتصادي پيش مي آيد مثل روابط مربوط به عرضه و تقاضا ،تورم پول ،افزايش و كاهش قيمتها- بيكاري بحران اقتصادي، ماليات 
2-    روابط اعتباري وقراردادي عبارتست:از قوانين مربوط به حقوق ومالكيتهاي شخصي واشتراكي 

تاثيرروابط طبيعي وقراردادي دريكديگر:روابط طبيعي باكاروصنعت وتكامل ابزارتوليدورقابتها ومتمركزها مرتبط است.و به عقيده ماركسيستها،تكامل ابزارتوليد ،خواه ناخواه سبب مي شود كه قوانين اقتصادي تغييريابد.
نتيجه اينكه :هم مقررات اجتماعي خاص ،جريانات طبيعي اقتصادي خاصي رابدنبال خود مي آوردوهم روابط وآثار طبيعي ،خواه ناخواه يك سلسله مقررات جديدي راايجاب مي كند.

مبادله:
يكي از مسائل مربوط به اقتصاد ،مبادله است.اقتصاد مبادله اي يعني اقتصاد مبني بر مالكيت فردي ودر مالكيت اشتراكي همه مبادلات هست اما در ميان اجتماع ها،نه ميان افراد كه با به وجود آمدن زندگي اجتماعي(فراتر از زندگي اجتماعي)و در اثر رشد وتوسعه اقتصاد واسطه اي(پول) براي مبادلات به وجود آمد. 

پول: يكي از مسائل اقتصادي پول است تا زماني كه زندگي اجتمايي بشر توسعه زيادي نداشت و تقسيم كارو تخصص زيان به ميان نيامد وپول افراد احتياجات خود از طريق مبادله كالا باكالا يعني آنچه خود توليد ميكردند در ازاي آنچه احتياج داشتند معاوضه مي كردند.
در نتيجه با توسعه احتياجات و تنوع آنها لازم شد شيء خاصي كه داراي ذاتي يا اعتباري و تضميني باشد به ميان بيايد كه آن پول است.

ارزش: يكي ديگر از مسائل مربوط به اقتصاد ارزش يا قيمت است كه در اثر بالا وپايين رفتن قيمتها وغيره به وجود مي آيد.
مراحل زندگي اجتماعي و اقتصادي: 
به عقيده سوسياليست ها زندگي بشر از ابتدا تا عصر حاضر چهار مرحله طي كرده است
الف- اشتراك اوليه
ب- فئوداليسم
ج - سرمايه داري
د- سوسياليسم
علم اقتصاد:                                      
از مطالعه نوشتهاي علماي قديم وقرون وسطي مراجعبه علم اقتصاد مي توان چنين نتيجه گرفت كه دردوره هاي مزبورعلم اقتصاد داراي خصوصيات زير بوده است.
علم اقتصاد،مجموعه اي از قوانين شبيه به قوانين علوم طبيعي ،مانندقوانين علم فيزيك وعلم شيمي كه بتوان بوسيله تجربه وآزمايش آن رااثبات نمود و به وسيله آن وقوع قضايا راپيش بيني كرد ودر هرزمان ومكان صادق باشند نبوده ،بلكه عقايدي بوده است كه باوضع اجتماعات وعادات مردم ودرجه تمدن آنان تغييرمي كرد.  
علم اقتصادي شعبه اي مجزا از سايرشئون زندگي بشر مانند سياسي ،مذهبي و....اونبوده است.
علم اقتصادي توصيف واقعي و بي منظور قضاياي اقتصادي نيست بلكه عقايد اقتصادي براي منظورهاي خاصي مثل (منظور مدني ،منظوراخلاقي،ودفاع و...)ساخته شده است.
ثروت يا مال: هرچيزي كه يكي ازاحتياجات طبيعي يا اعتباري ضروري ياتجملي بشررا برآوردمال يا ثروت است ثروت ممكن است منافعش به عموم تعلق گيرد(اوقاف)بنابراين لازمه ثروت بودن وماليت مملوكيت نيست ازطرفي ممكن است مملوك باشد ولي به علت كافي نبودن براي رفع احتياج بشر به واسطه فردي مال وثروت شمرده نشود مانند يك دانه گندمعامي توليدكننده ثروت:
1-    يك چيز:فقط طبيعت درتوليدآن دخالت دارند.مثل گياهان دارويي وميوه هاي جنگلي
2-    دوچيز:طبيعت به علاوه كاروكوشش انسان درايجادآن دخالت دارند
مانند درختي كه به دست يك انسان كاشته ميشود؛تخم يك دخت ديگر ياقلمه يك درخت ديگررادر زمين مي كاردودرخت مي گردد.اين درخت محصولي است از قواي طبيعت و به كوشش انساني كه قصد توليد داشته است .ازاين قبيل است دامداري،مرغداري و امثال اينها.
ولي توليدفرزند حيوانات يا شير انها را ميتوان گفت كه صرفامولودطبيعت است و انسان در توليد انها دخالت ندارد و در عين حال با قسم اول متفاوت است زيرا كوشش انسان در حفظ ونگهداري مولد دخيل است ،به خلاف قسم اول.

3-سه چيز:طبيعت +كار+سرمايه منظورابزارتوليدكه خودمحصولي ازكاروطبيعت است مثل كفش وقندوشكرونان
در(اينجا مقصود از سرمايه؛مطلق ابزار توليد است نه سرمايه به معني اخص.)
بخش دوم مالكيت ازنظرفلسفه اي
بشرميان خودوبعضي اشياء رابطه خاصي قائل است كه آن رابطه راميان شخص ديگر وآن شيء قائل نيست معمولا اين رايطه درجايي قائل است كه خود آن شيءرابوجود آورده ويا ازچنگال طبيعت بيرون آمده ويا آن راپيداكرده است خود رااز ديگران نسبت به آن شيءاولي و مقدم ميداند.
انچه انسان در دنياي واقع ازلحاظ مالكيت دريافته است،مالكيتي است كه ميان خودو افعال و قوا واعضاءخود يافته است.انسان فكر خاصي راازخود مي داند،زيراواقعاوجودان فكر متكي و مستند به او است،اگر اونبودان فكرهم نبود.همچنين است رابطه اي كه ميان خود واعضاءخوددرك مي كند.
انسان نظير اين ارتباط راميان خود و محصولاتي كه صرفا محصول طبيعت است ،يا محصول كارو طبيعت است ،يامحصول كار وسرمايه و طبيعت است فرض مي كند و درعالم فرض واعتبار،وجود خودراگسترش و توسعه مي دهد و با قرارداداجتماعي ان را معتبر ميشمارد.(اثر اين اعتبار بهره بردن و استفاده كردن وبه مصرف رساندن است.بديهي است كه مالكيت ،حق بهره بردن و استفاده و به مصرف رساندن ثروت رابه مالك اختصاص مي دهد.اينجاست كه پاي حيات و منافع ديگران،وبه عبارت ديگر پاي عمل و زندگي به ميان مي ايد!)
پس از اين فرض واين قرارداد،بشر براي خودنسبتي با بعضي ثروتها قائل مي شودكه معتقداست اين نسبت ميان ان ثروت و ديگران نيست.به موجب اين نسبت به خود اجازه ميدهد كه هرگونه تصرفي دران ثروت بكند،ان رابه مصرف خودياديگران برساندويا احيانا انراتلف كندو معدوم نمايد.

ويك خصوصيت ديگر اين است كه اين رابطه قابل سلب وتبديل ميدانداين طرز عمل وهمچنين وضع لغت خاص دراين زمينه دليل براي است كه بشرتصورخاصي دراين زمينه دارد واين جاست كه جاي تحقيق فلسفي درباره چگونگي اين تصوراست.  
بعضي هامي گويندمالكيت يك امراعتباري است اين است كه ثابت شده اعتباربه معني اينكه انسان تصوري را از خوداختراع كند محال است پس به چند دليل اعتباري است :  
1)    زيرا بشرباقراردادوقانون مالكيت را اثبات يا سلب يا تعويض مي كند.دليل براعتباري بودن آن است
2)    حقيقت اعتبارچيست؟اموراعتباري هميشه به منزله پيكروفرد ادعايي حقايق مي باشد.
3)    مالكيت چگونه اعتبار شده است ؟ابتدا بايداينكه انسان درطبيعت چه مالكيت هاي حقيقي و واقعي رادريافته كه از روي  آن مالكيت اعتباري را اعتباركرده است.
انواع مالكيت:
1-    فردي:يك نفر مالك ثروتي است وفقط اوحق داشته باشد ازآن استفاده ببرد.
2-    جمعي:عده اي حق دارند ازآن استفاده كنند
3-    اشتراكي :همه افراد بالا با اشتراك مالك ثروتي باشند وبا اشتراك ازآن بهره ببرند.
نكته:اولويتي كه انسان براي خود نسبت به اشياء خاصي قائل است غريزه بشراست بعضي حيوانالت نيز چنين اولويتي را به حكم غريزه درك مي كنند.
حيواناتي كه جفت زندگي مي كنندواشيانه دارندنسبت به جفت ديگران احساس مخالف دارند.كودكان نيز نسبت به اسباب بازي هاي خوداينچنين هستند.اما درعين حال نمي توان گفت حيوانات رااعتباركرده اند؛اعتبارازمختصات انسان است ؛انهاتصوركلي و مشخصي از مالكيت ندارند؛اعتباردرزمينه تصورات كلي است.
تاحدودي كه دامنه مالكيت محدودبه اشيايي است كه انسان خود انهاراساخته است يا از طبيعت به دست اورده بحثي نيست ولي انسان موجود اجتماعي است؛اين موجوداجتماعي از طرفي احتياج به مبادله و معاوضه دارد(وبه قولابن سينا معارضه ومعاوضه)؛اشياءازيكي به ديگري منتقل مي شود؛ازطرف ديگر در طبيعت موادقابل استفاده زياداست واگر فرضا در ابتدابه واسطه كمي جمعيت ووفور اين اشياءاحتياج به تملك شخصي مثل زمين نيست بعدها تحت انحصار قراردادن اين امور به ميان مي ايد؛عليهذاتصاحب اين سرمايه ها وهمچنين مبادلات لازم و ايجاب مي كند مقرارتي راكه وظائف اشخاص رادرزمينه مالكيت وسائل عمومي معاش و درزمينه مبادلات روشن كند.اينجاست كه پاي حقوق موضوعه و موجبات قراردادي مالكيت به ميان مي ايد .درابتداءامر حق مالكيت همان حق طبيعي و غريزي است و موجت ان نيز همان موجبات طبيعي وغريزي است.به عقيده ما موجب طبيعي و غريزي مالكيت،دوچيز است:يكي كار وايجاد،وبه عبارت ديگر ارتباط فاعلي است،وديگر تمليك و بخشش وبه عبارت ديگر ارتباط غائي است .ولي اجتماع بشري انسان مدني بالطبع است ايجاب مي كند يك سلسله مقررات موضوعه را،مشخص كند؛زيراغريزه وطبيعت كافي نيست كه حدود وحقوق انسان راازاين لحاظ مشخص كند.ازاين رو مالكيتها نيزمانند بسياري از مسائل ديگر مربوط به زندگي اجتماعي بايد با قانون مشخص شود.وقانون بايد موجبات انرا تعيين كند.
اري اگربه فرض محال،انسان قادر بود تنها با نيروي كار،بدون دخالت طبيعت محطولي راتوليد كند جاي اين بودكه گفته شود صاحب ان محصول كه تنها خالق و افريننده ان محصول است از نظر تصرف درمال ،فعال مايشاءاست؛امااينچنين نيست ،اوتنها خالق و افريننده ان محصول نيست بلكه اگر تنها خالق و افريننده محصول نيز مي بود مي توان گفت حق تضييع و اسراف نداشت،زيرا او واجت الوجود بالذات نيست،قائم به ذات نيست،خودش هم خودش رابه وجود نياورده است ؛اومخلوقي است اجتماعي؛اجتماع درنيروي علمي وذهني وبدني اوكه ان محصول رابه وجوداورده است سهيم است؛اودرقواي جسمي وروحي خودمديون اجتماع است؛ان قواونيروها تنها مال خوداو نيست،اجتماع درخودانهاذيحق است،عليهذااجتماع درمحصول اين نيروها نيز ذيحق است.پس به فرض محال اگر شخصي مي توانست محصولي رابدون دخالت طبيعت به وجود اورد بازهم حق تضييع واسراف ان رانداشت،تاچه رسد كه چنين چيزي محال است.

خودكشي جنبه حقوقي دارد يعني جنبه حقوقي اجتماعي جايز نيست هيچ كس نمي تواند ازجنبه حقوقي ادعا كندكه اختيار خودم رادارم زيرا كه اجتماع به او مي گويدمن دراين ساختمان مجهز سهيم و مشتركيم ،سرمايه هاي مادي ومعنوي صرف كرده ام تااين ساختمان كامل رابوجوداورده ام وبايد حق اجتماع رابه قدر كافي پرداخت كنم. نظرالهي نيز چنين حقي صادرنيست زيراكه هركسي بيشتراز آن اندازه كه ازآن خودبشراست ازآن خالقش است. 

بخش سوم
ارزش:يكي ازمسائل مهم دراقتصاد چه از جنبه نظري وفني وچه از جنبه اخلاقي مسئله ارزش است.
ارزش يا ارج هم ريشه است.انسان به بعضي چيزهاارج مي گذارد وبه آنها اهميت مي دهدآن چيزها همانها هستندكه به حال اونافع ومفيد باشند.
ارزش اقتصادي: عبارتست از ارجي كه در يك ماده معاشي وجود داردويا ارج معاشي وپولي كه براي يك امرمادي يا معنوي نظير تعليم ،ويا يك امر هنري مثل خواندن اعتبارمي شود.
ارزش:
1-اينكه چگونه است بعضي امور مادي اين جهان براي انسان ارزش وماليت دارد وثروت شمرده مي شود مثل آب ،نان، زمين وبعضي ارزش ماليت ندارد مثل هوا
2- منشا قيمتها وتفاوت ها چيست؟چرا دوچيز كه هر دوبايك واحد مثلا مترخريدوفروش مي شوند يكي از ديگري گرانتر است؟
توضيح قيمت1: ماليت وارزش پيداكردن يك چيز تابع اين است كه اولابه حال بشرمفيد باشد يعني يكي از احتياجات بشر را رفع يا در رفع آن دخيل باشد خواه آن حاجت مادي ومعاش باشد يا غيرماديمنفعت به اصلاح فقر:يعني چيزي كه بدون اينكه عين آن مصرف شود انسان ازآن بهره اي برد مثل ديدن منظره ، شنيدن آواز از نظر فقهي منفعت هرچند قابل مبادله به مال استن ولي خودش مال وثروت شمرده نميشود مثل جمال ياآواز يا نطق ،ومسئله جلب مال وكسب مال وقابل معاوضه به مال مي باشد
ولي خود اينها مال وثروت شمرده نمي شود .
نكته: شرط ماليت اين است كه خودعين باشد
شرط ماليت :
1-شيءمورد حاجت باشد
2-وافرورايگان نباشد مثل هوا
3- قابل اختصاص باشد
توضيح قيمت2:علت تفاوت قيمتها
در«كتاب اصول علم اقتصاد»نوشنين ص مي نويسد: تعين قيمتها دربازاراگرچه ازعمل متقابل ومبارزه مالكين توليدكننده كالا نتيجه ميگرددولي مستقل از اراده هر يك ازآنها ونيز اداره كليه اجتماع مي باشدومانندقوانين طبيعت بانيروي شكست ناپذيري خود رابه تمام آنها تحميل مي نمايد.
مثلا ممكن است گاهي بهاي چندنوع كالا صاحبان آنها را ورشكست كند.ولي مادام كه شرايطي كه آن بها رابه يقين نموده ادامه دارد ،هيچ كس وهيچ كس وهيچ قدرتي نمي تواند دراقتصاد مبادله اي –آن بها راتغيير دهد.
عواملي نظير :جنس  ،مفيد بودن ،كارمتوسطي كه بروي توليد جنس صورت گرفته و... بستگي دارد.
نتيجه اينكه:تحت عنوان (كار ،اساس ارزش است)نكاتي قابل برداشت است:
1-كليه محصولاتي كه به واسطه كاراجتماعي دررژيم مبادله اي ايجادميشوند،نام كالابه انهااطلاق مي گردد.(اولاكلمه كالا اختصاص نداردبه رژيم مبادله اي ،ثانياگفتيم كه بعضي كالاها درطبيعت بدون دخالت انسان صورت كالايي دارند.)براي اين كه كالا بتواند دربازارقابليت مبادله راپيداكند،بايد قادربه مرتفع ساختن پاره اي احتياجات باشديابه اصطلاح علم اقتصاد بايد داراي ارزش استعمال باشد.
2-هركالا-دررژيم مبادله اي-دربازار بايك مقدارمعين ازكالاهاي ديگربه واسطه ميانجيگري پول مبادله ميگردد.بدين طريق به هركالا مقداري(بها)كه پول معرف ومبين ان است تعلق ميگيرد.بهاي كالاخودبه خوددرجريان مبارزه بين توليد كنندگان مستقل كالاوبين خريداروفروشنده برقرار ميگردد.نوسان ترقي و تنزل بهادربازار،فعاليت مؤسسات توليد كننده متفرق راتنظيم مي كند و بين اين فعاليت واحتياجات مردم تعادلي برقرارمي سازد.
3-ارزش استعمال يك كالا ،يافايده ان،بستگي به كيفيات طبيعي،فيزيكي،شيميايي،ومكانيكي ان كالا دارد واول شرط لازم براي فروش ان كالا است.ولي چنان كه پيش ازاين گفتيم ،ارزش استعمال نمي تواند مبين بها باشد ،زيرا از انجا كه بها در بازار درنتيجه روابط بين اعضاي اجتماع مبتني بر مبادله برقرارميگردد،پس عواملي را كه تعيين كننده بها مي باشند نبايد درخصال طبيعي كالا ،بلكه بايد درروابط بين مردم جستجو كرد.)
ارزش استعمال يعني مفيد بودن .مفيدبودن ،هم به جنس بستگي دارد وهم به كاري كه روي ان جنس  صورت گرفته است.نوع جنس ،بعني خصال طبيعي كالا در ارزش موثر مي باشد. 

بخش 4
ارزش اضافي :
طبق كتاب اصول علم اقتصاد تحت عنوان ارزش اضافي مي گويد:
GetBC(90);

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید اینجانب رضا اشرفی دانشجوی کارشناسی رشته مهندسی فتاوری اطلاعات، متولد 1362 از روستای آق گنبد و در ارومیه سکونت دارم. این وبلاگ جهت اطلاع رسانی در حوزه های مختلف ایجاد شده است امیدورام با راهنمایی های خود، بنده حقیر را در هرچه بهتر کردن وبلاگ یاری فرمائید.
آخرین مطالب
پيوندها
ساعت کاسیو">ساعت کاسیو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان علمی فرهنگی ورزشی و آدرس ashrafireza.com.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان